۳۹۴ بار خوانده شده

غزل ۳۱۰

ای به خلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی خوب تو باز

لازم است آن که دارد این همه لطف
که تحمل کنندش این همه ناز

ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز

آن نه صاحب نظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز

بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز

گر بگریم چو شمع معذورم
کس نگوید در آتشم مگداز

می‌نگفتم سخن در آتش عشق
تا نگفت آب دیده غماز

آب و آتش خلاف یک دگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز

هر که دیدار دوست می‌طلبد
دوستی را حقیقت است و مجاز

آرزومند کعبه را شرط است
که تحمل کند نشیب و فراز

سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰۹
گوهر بعدی:غزل ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.