۳۹۲ بار خوانده شده

غزل ۲۲۴

گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند
بلبلان را در سماع آورده‌اند

ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس برده‌اند

جرعه‌ای خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بی هوشانه در می کرده‌اند

ما به یک شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون خورده‌اند

آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسرده‌اند

خیمه بیرون بر که فراشان باد
فرش دیبا در چمن گسترده‌اند

زندگانی چیست مردن پیش دوست
کاین گروه زندگان دل مرده‌اند

تا جهان بودست جماشان گل
از سلحداران خار آزرده‌اند

عاشقان را کشته می‌بینند خلق
بشنو از سعدی که جان پرورده‌اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۲۳
گوهر بعدی:غزل ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.