۴۰۷ بار خوانده شده

بخش ۶۰ - باز مکرر کردن صوفی سال را

گفت صوفی قادراست آن مُسْتَعان
که کُند سودایِ ما را بی‌زیان

آن کِه آتش را کُند وَرْد و شَجَر
هم تواند کرد این را بی‌ضَرَر

آن کِه گُل آرَد بُرون از عینِ خار
هم تواند کرد این دِیْ را بهار

آن کِه زو هر سَروْ آزادی کُند
قادرست اَرْ غُصّه را شادی کُند

آن کِه شُد موجود از وِیْ هر عَدَم
گَر بِدارَد باقی‌اَش او را چه کَم؟

آن کِه تَن را جانْ دَهَد تا حَی شود
گَر نمی‌رانَد زیانش کِی شود؟

خود چه باشد گَر بِبَخشَد آن جواد
بَنده را مَقْصودِ جانْ بی‌اِجْتِهاد؟

دور دارد از ضَعیفان در کَمین
مَکْرِ نَفْس و فِتْنهٔ دیوِ لَعین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۹ - مثل
گوهر بعدی:بخش ۶۱ - جواب دادن قاضی صوفی را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.