۳۴۳ بار خوانده شده
آن یکی میشُد به رَهْ سویِ دُکان
پیشِ رَهْ را بَسته دید او از زنان
پایِ او میسوخت از تَعْجیل و راه
بَسته از جَوْقِ زنانِ هَمچو ماه
رو به یک زن کرد و گفت ای مُسْتَهان
هَی چه بسیارید ای دُخترچِگان؟
رو بِدو کرد آن زن و گفت ای اَمین
هیچ بسیاریِّ ما مُنْکَر مَبین
بین که با بسیاریِ ما بر بِساط
تَنگ میآید شما را اِنْبِساط؟
در لَواطه میفُتید از قَحْطِ زن
فاعِل و مَفْعولْ رُسوایِ زَمَن
تو مَبین این واقِعات روزگار
کَزْ فَلَک میگردد اینجا ناگُوار
تو مَبین تَحْشیرِ روزیّ و مَعاش
تو مَبین این قَحْط و خَوْف و اِرْتِعاش
بین که با این جُمله تَلْخیهایِ او
مُردهٔ اویید و ناپَروایِ او
رَحمَتی دان اِمْتِحانِ تَلْخ را
نِقْمَتی دان مُلْکِ مَرو و بَلْخ را
آن بِراهیم از تَلَف نَگْریخت و مانْد
این بِراهیم از شَرَف بُگْریخت و رانْد
آن نَسوزَد وینْ بِسوزَد ای عَجَب
نَعْلِ مَعْکوس است در راهِ طَلَب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پیشِ رَهْ را بَسته دید او از زنان
پایِ او میسوخت از تَعْجیل و راه
بَسته از جَوْقِ زنانِ هَمچو ماه
رو به یک زن کرد و گفت ای مُسْتَهان
هَی چه بسیارید ای دُخترچِگان؟
رو بِدو کرد آن زن و گفت ای اَمین
هیچ بسیاریِّ ما مُنْکَر مَبین
بین که با بسیاریِ ما بر بِساط
تَنگ میآید شما را اِنْبِساط؟
در لَواطه میفُتید از قَحْطِ زن
فاعِل و مَفْعولْ رُسوایِ زَمَن
تو مَبین این واقِعات روزگار
کَزْ فَلَک میگردد اینجا ناگُوار
تو مَبین تَحْشیرِ روزیّ و مَعاش
تو مَبین این قَحْط و خَوْف و اِرْتِعاش
بین که با این جُمله تَلْخیهایِ او
مُردهٔ اویید و ناپَروایِ او
رَحمَتی دان اِمْتِحانِ تَلْخ را
نِقْمَتی دان مُلْکِ مَرو و بَلْخ را
آن بِراهیم از تَلَف نَگْریخت و مانْد
این بِراهیم از شَرَف بُگْریخت و رانْد
آن نَسوزَد وینْ بِسوزَد ای عَجَب
نَعْلِ مَعْکوس است در راهِ طَلَب
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۸ - بیان آنک بیکاران و افسانهجویان مثل آن ترکاند و عالم غرار غدار همچو آن درزی و شهوات و زبان مضاحک گفتن این دنیاست و عمر همچون آن اطلس پیش این درزی جهت قبای بقا و لباس تقوی ساختن
گوهر بعدی:بخش ۶۰ - باز مکرر کردن صوفی سال را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.