۴۱۵ بار خوانده شده
گفت دَرْزی ای طَواشی بَرگُذر
وای بر تو گَر کُنم لاغی دِگَر
پَس قَبایَت تَنگ آید باز پَس
این کُند با خویشتن خود هیچ کَس؟
خندهٔ چه؟ رَمْزی اَرْ دانِسْتییی
تو به جایِ خنده خونْ بِگْرِستییی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وای بر تو گَر کُنم لاغی دِگَر
پَس قَبایَت تَنگ آید باز پَس
این کُند با خویشتن خود هیچ کَس؟
خندهٔ چه؟ رَمْزی اَرْ دانِسْتییی
تو به جایِ خنده خونْ بِگْرِستییی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۶ - مضاحک گفتن درزی و ترک را از قوت خنده بسته شدن دو چشم تنگ او و فرصت یافتن درزی
گوهر بعدی:بخش ۵۸ - بیان آنک بیکاران و افسانهجویان مثل آن ترکاند و عالم غرار غدار همچو آن درزی و شهوات و زبان مضاحک گفتن این دنیاست و عمر همچون آن اطلس پیش این درزی جهت قبای بقا و لباس تقوی ساختن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.