۳۸۰ بار خوانده شده

بخش ۵۲ - باز سال کردن صوفی از آن قاضی

گفت صوفی که چه بودی کین جهان
ابر ویِ رَحمَت گُشادی جاودان؟

هر دَمی شوری نَیاوَرْدی به پیش؟
بَر نَیاوَرْدی زِ تَلْوین‌هاشْ نیش؟

شبْ نَدُزدیدی چراغ روز را؟
دِیْ نَبُردی باغِ عیش آموز را؟

جامِ صِحَّت را نَبودی سنگِ تَب؟
ایمِنی با خَوْف ناوَرْدی کُرَب؟

خود چه کَم گشتی زِ جود و رَحمَتَش
گَر نبودی خَرخَشه در نِعْمَتَش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را
گوهر بعدی:بخش ۵۳ - جواب قاضی سال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.