۲۹۸ بار خوانده شده

بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را

گفت صوفی چون زِ یک کان است زَر
این چرا نَفْع است و آن دیگر ضَرَر؟

چون که جُمله از یکی دست آمده‌ست
این چرا هُشیار و آن مَست آمده‌ست؟

چون زِ یک دریاست این جوها رَوان
این چرا نوش است و آن زَهْرِ دَهان؟

چون همه اَنْوار از شَمْسِ بَقاست
صُبحِ صادقْ صُبحِ کاذب از چه خاست؟

چون زِ یک سُرمه‌ست ناظِر را کَحَل
از چه آمد راست‌بینیّ و حَوَل؟

چون که دارُ الضَّرْب را سُلْطانْ خداست
نَقْد را چون ضَرْبِ خوب و نارَواست؟

چون خدا فَرمود رَهْ را راهِ من
این خَفیر از چیست و آن یک راهْ‌زَن؟

از یک اِشْکَم چون رَسَد حُرّ و سَفیه
چون یَقین شُد الْوَلَد سِرُّ اَبیه؟

وحدتی که دید با چندین هزار
صد هزاران جُنْبِش از عینِ قَرار؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
گوهر بعدی:بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.