۳۶۲ بار خوانده شده
بخش ۲۰ - امتحان کردن مصطفی علیهالسلام عایشه را رضی الله عنها کی چه پنهان میشوی پنهان مشو که اعمی ترا نمیبیند تا پدید آید کی عایشه رضی الله عنها از ضمیر مصطفی علیه السلام واقف هست یا خود مقلد گفت ظاهرست
گفت پیغامبر برایِ اِمْتِحان
او نمیبیند تورا کَم شو نَهان
کرد اِشارَت عایشه با دستها
او نَبینَد من هَمیبینم وِرا
غَیْرتِ عقل است بر خوبیِّ روح
پُر زِ تَشْبیهات و تَمْثیلْ این نُصُوح
با چُنین پنهانییی کین روحْ راست
عقلْ بر وِیْ این چُنین رَشْکین چراست؟
از کِه پنهان میکُنی ای رَشْکخو؟
آن که پوشیدهست نورش رویِ او
میرَوَد بیرویْپوش این آفتاب
فَرطِ نورِ اوست رویَش را نِقاب
از کِه پنهان میکُنی ای رَشْکوَرْ؟
کآفتاب از وِیْ نمیبیند اَثَر
رَشْک از آن اَفْزونتَرست اَنْدَر تَنَم
کَزْ خودش خواهم که هم پنهان کُنم
زآتشِ رَشْکِ گِرانْ آهنگْ من
با دو چَشم و گوشِ خود در جنگْ من
چون چُنین رَشْکی سْتَت ای جان و دل
پَسْ دَهان بَر بَند و گفتن را بِهِل
تَرسَم اَرْ خامُش کُنم آن آفتاب
از سویِ دیگر بِدَرّا نَد حِجاب
در خَموشی گفتِ ما اَظْهَر شود
که زِ مَنْعْ آن مَیْل اَفْزونتَر شود
گَر بِغُرَّد بَحْرْ غُرَّهش کَفْ شود
جوشِ اَحْبَبْتُ بِاَنْ اُعْرَف شود
حَرف گفتن بَستنِ آن روزن است
عینِ اِظْهارِ سُخُن پوشیدن است
بُلبُلانه نَعْره زَن در رویِ گُل
تا کُنی مَشغولَشان از بویِ گُل
تا به قُلْ مغشول گردد گوشَشان
سویِ رویِ گُلْ نَپَرَّد هوشَشان
پیشِ این خورشیدْ کو بَسْ روشنیست
در حقیقت هر دَلیلی رَهزَنیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
او نمیبیند تورا کَم شو نَهان
کرد اِشارَت عایشه با دستها
او نَبینَد من هَمیبینم وِرا
غَیْرتِ عقل است بر خوبیِّ روح
پُر زِ تَشْبیهات و تَمْثیلْ این نُصُوح
با چُنین پنهانییی کین روحْ راست
عقلْ بر وِیْ این چُنین رَشْکین چراست؟
از کِه پنهان میکُنی ای رَشْکخو؟
آن که پوشیدهست نورش رویِ او
میرَوَد بیرویْپوش این آفتاب
فَرطِ نورِ اوست رویَش را نِقاب
از کِه پنهان میکُنی ای رَشْکوَرْ؟
کآفتاب از وِیْ نمیبیند اَثَر
رَشْک از آن اَفْزونتَرست اَنْدَر تَنَم
کَزْ خودش خواهم که هم پنهان کُنم
زآتشِ رَشْکِ گِرانْ آهنگْ من
با دو چَشم و گوشِ خود در جنگْ من
چون چُنین رَشْکی سْتَت ای جان و دل
پَسْ دَهان بَر بَند و گفتن را بِهِل
تَرسَم اَرْ خامُش کُنم آن آفتاب
از سویِ دیگر بِدَرّا نَد حِجاب
در خَموشی گفتِ ما اَظْهَر شود
که زِ مَنْعْ آن مَیْل اَفْزونتَر شود
گَر بِغُرَّد بَحْرْ غُرَّهش کَفْ شود
جوشِ اَحْبَبْتُ بِاَنْ اُعْرَف شود
حَرف گفتن بَستنِ آن روزن است
عینِ اِظْهارِ سُخُن پوشیدن است
بُلبُلانه نَعْره زَن در رویِ گُل
تا کُنی مَشغولَشان از بویِ گُل
تا به قُلْ مغشول گردد گوشَشان
سویِ رویِ گُلْ نَپَرَّد هوشَشان
پیشِ این خورشیدْ کو بَسْ روشنیست
در حقیقت هر دَلیلی رَهزَنیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۹ - در آمدن ضریر در خانهٔ مصطفی علیهالسلام و گریختن عایشه رضی الله عنها از پیش ضریر و گفتن رسول علیهالسلام کی چه میگریزی او ترا نمیبیند و جواب دادن عایشه رضی الله عنها رسول را صلی الله علیه و سلم
گوهر بعدی:بخش ۲۱ - حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمیدانم ازین آشفتهٔ بیدل چه میخواهی نمیدانم و بانگ بر زدن ترک کی آن بگو کی میدانی و جواب مطرب امیر را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.