۱۱۴۶ بار خوانده شده

بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را بوقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث می در خم اسرار بدان می‌جوشد تا هر که مجردست از آن می نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو می‌خوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»

اَعْجَمی تُرکی سَحَر آگاه شُد
وَزْ خُمارِ خَمْر مُطْرب‌خواه شُد

مُطْرِب جان مونِسِ مَستان بُوَد
نُقْل و قوت و قُوَّتِ مَستْ آن بُوَد

مُطْرب ایشان را سویِ مَستی کَشید
باز مَستی از دَمِ مُطْرب چَشید

آن شرابِ حَقْ بِدان مُطْرب بَرَد
وین شرابِ تَنْ ازاین مُطْرب چَرَد

هر دو گَر یک نام دارد در سُخَن
لیکْ شَتّان این حَسَن تا آن حَسَن

اشتباهی هست لَفْظی در بَیان
لیکْ خود کو آسْمان تا ریسمان؟

اِشْتراکِ لَفْظ دایم رَه‌ْزَن است
اِشْتراکِ گَبْر و مؤمن در تَن است

جسم‌ها چون کوزه‌هایِ بَسته‌سَر
تا که در هر کوزه چِهْ بُوَد؟ آن نِگَر

کوزهٔ آن تَنْ پُر از آبِ حَیات
کوزهٔ این تَنْ پُر از زَهْرِ مَمات

گَر به مَظْروفَش نَظَر داری شَهی
وَرْ به ظَرفَش بِنْگَری تو گُمرَهی

لَفْظ را مانَندهٔ این جسم دان
مَعنی اَش را در دَرونْ مانندِ جان

دیدهٔ تَنْ دایما تَنْ‌بین بُوَد
دیدهٔ جانْ جانِ پُر فَنْ بین بُوَد

پَس زِ نقش لَفْظ‌هایِ مثنوی
صورتی ضال است و هادیْ معنوی

در نُبی فَرمود کین قُرآن زِ دل
هادیِ بعضیّ و بعضی را مُضِل

اَللهْ اَللهْ چون که عارف گفت میْ
پیشِ عارفِ کِی بُوَد مَعْدومْ شَی؟

فَهْمِ تو چون بادهٔ شَیطان بُوَد
کِی تورا وَهْمِ مِیِ رَحْمان بُوَد؟

این دو اَنْبازَند مُطْرب با شَراب
این بِدان و آن بِدین آرَد شِتاب

پُر خُماران از دَمِ مُطْرب چَرَند
مُطْربانْشان سویِ میخانه بَرنَد

آن سَرِ میدان و این پایانِ اوست
دلْ شُده چون گویْ در چوگانِ اوست

در سَر آنچه هست گوشْ آن جا رَوَد
در سَر اَرْ صَفْراست آن سودا شود

بَعد از آن این دو به بیهوشی رَوَند
والِد و مَوْلود آن‌جا یک شوند

چون که کردند آشتی شادیّ و دَرد
مُطْربان را تُرکِ ما بیدار کرد

مُطْرب آغازید بیتی خوابْناک
که اَنْلْنی الْکاْسَ یا مَنْ لا اَراک

اَنْتَ وَجْهی لا عَجَبْ اِنْ لا اَراه
غایَةُ الْقُرْبِ حِجابُ الاشْتِباه

اَنْتَ عَقْلی لا عَجَب اِنْ لَمْ اَرَک
مِنْ وُفورِ الالْتِباسِ الْمُشْتَبَک

جِئْتَ اَقْرَبْ اَنْتَ مِنْ حَبْلِ الْوَرید
کَمْ اَقُلْ یا یا نِداءٌ لِلْبَعید

بَلْ اُغالِطْهُمْ اُنادی فِی الْقِفار
کَیْ اُکْتِّمْ مَنْ مَعی مِمَّن اَغار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - در آمدن ضریر در خانهٔ مصطفی علیه‌السلام و گریختن عایشه رضی الله عنها از پیش ضریر و گفتن رسول علیه‌السلام کی چه می‌گریزی او ترا نمی‌بیند و جواب دادن عایشه رضی الله عنها رسول را صلی الله علیه و سلم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.