۸۰۵ بار خوانده شده
بخش ۱۵۵ - تمثیل تن آدمی به مهمانخانه و اندیشههای مختلف به مهمانان مختلف عارف در رضا بدان اندیشههای غم و شادی چون شخص مهماندوست غریبنواز خلیلوار کی در خلیل باکرام ضیف پیوسته باز بود بر کافر و ممن و امین و خاین و با همه مهمانان روی تازه داشتی
هست مِهْمانخانه این تَنْ ای جوان
هر صَباحی ضَیْفِ نو آید دَوان
هین مگو کین مانْد اَنْدَر گَردَنَم
که هم اکنون باز پَرَّد در عَدَم
هرچه آید از جهانِ غَیْبوَش
در دِلَت ضَیْف است او را دارْ خَوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر صَباحی ضَیْفِ نو آید دَوان
هین مگو کین مانْد اَنْدَر گَردَنَم
که هم اکنون باز پَرَّد در عَدَم
هرچه آید از جهانِ غَیْبوَش
در دِلَت ضَیْف است او را دارْ خَوش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۵۴ - دگربار استدعاء شاه از ایاز کی تاویل کار خود بگو و مشکل منکران را و طاعنان را حل کن کی ایشان را در آن التباس رها کردن مروت نیست
گوهر بعدی:بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.