۳۰۶ بار خوانده شده

بخش ۱۵۲ - باز جواب گفتن آن امیر ایشان را

گفت نه نه من حَریفِ آن مِیْ‌اَم
من به ذوقِ این خوشی قانِع نی‌اَم

من چُنان خواهم که همچون یاسَمین
کَژْ هَمی‌گردم چُنان گاهی چُنین

وارَهیده از همه خَوْف و امید
کَژْ همی‌گردم به هر سو هَمچو بید

هَمچو شاخِ بیدْ گَردانْ چَپّ و راست
که زِ بادَش گونه گونه رَقْص‌هاست

آن کِه خو کرده‌ست با شادیِّ مِیْ
این خوشی را کِی پَسَندَد خواجه کِیْ‌؟

اَنْبیا زان زین خوشی بیرون شُدند
که سِرِشته در خوشیِّ حَق بُدَند

زان که جانْشان آن خوشی را دیده بود
این خوشی‌ها پیشَشان بازی نِمود

با بُتِ زنده کسی چون گشت یار
مُرده را چون دَر کَشد اَنْدَر کِنار‌؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۵۱ - دو بار دست و پای امیر را بوسیدن و لابه کردن شفیعان و همسایگان زاهد
گوهر بعدی:بخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که و ان الدار الاخرة لهی الحیوان لوکانوا یعلمون کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زنده‌اند و سخن‌گوی و سخن‌شنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدنیا جیفه و طلابها کلاب و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.