۴۸۰ بار خوانده شده

بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته

شیخِ نورانی زِ رَهْ آگَهْ کُند
با سُخَن هم نور را هَمرَه کُند

جَهْد کُن تا مَست و نورانی شَوی
تا حَدیثَت را شود نورَش رَوی

هر چه در دوشابْ جوشیده شود
در عَقیده طَعْمِ دوشابَش بُوَد

از جَزَر وَزْ سیب و بِهْ وَزْ گِردکان
لَذَّت دوشاب یابی تو از آن

عِلْم اَنْدَر نورْ چون فَرغَرده شُد
پَس زِ عِلْمَت نور یابَد قومِ لُد

هر چه گویی باشد آن هم نورْناک
کاسْمان هرگز نَبارَد غیرِ پاک

آسْمان شو ابر شو باران بِبار
ناوْدانْ بارِش کُند نَبْوَد به کار

آبْ اَنْدَر ناوْدان عاریَّتی‌ست
آبْ اَنْدَر ابر و دریا فِطْرتی‌ست

فِکْر و اندیشه‌ست مِثْلِ ناوْدان
وَحْی و مَکْشوف است ابر و آسْمان

آبِ بارانْ باغِ صد رَنگ آوَرَد
ناوْدانْ همسایه در جنگ آوَرَد

خَر دو سه حَمله به روبَه بَحث کرد
چون مُقَلِّد بُد فَریبِ او بِخَورد

طَنْطَنه یْ اِدْراکِ بینایی نداشت
دَمْدَمه یْ روبَهْ بَرو سَکْته گُماشت

حِرْصِ خوردن آن چُنان کَردَش ذَلیل
که زَبونَش گشت با پانْصَد دَلیل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن
گوهر بعدی:بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا ا راد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.