۹۳۵ بار خوانده شده

بخش ۹۹ - جواب گفتن خر روباه را

گفت این مَعْکوس می‌گویی بِدان
شور و شَرّ از طَمْع آید سویِ جان

از قَناعَت هیچ کَس بی‌جان نَشُد
از حَریصی هیچ کَس سُلْطان نشُد

نانْ زِ خوکان و سگان نَبْوَد دَریغ
کَسْبِ مَردم نیست این باران و میغ

آن چُنان که عاشقی بر رِزْقْ زار
هست عاشق رِزْق هم بر رِزْق‌خوار

گَرتو نَشْتابی بیابَد بر دَرَت
وَرْ تو بِشْتابی دَهَد دَردِ سَرَت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۸ - جواب گفتن روبه خر را
گوهر بعدی:بخش ۱۰۰ - در تقریر معنی توکل حکایت آن زاهد کی توکل را امتحان می‌کرد از میان اسباب و شهر برون آمد و از قوارع و ره‌گذر خلق دور شد و ببن کوهی مهجوری مفقودی در غایت گرسنگی سر بر سر سنگی نهاد و خفت و با خود گفت توکل کردم بر سبب‌سازی و رزاقی تو و از اسباب منقطع شدم تا ببینم سببیت توکل را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.