۳۶۶ بار خوانده شده

بخش ۹۶ - ناپسندیدن روباه گفتن خر را کی من راضیم به قسمت

گفت روبَه جُستنِ رِزْقِ حَلال
فَرْض باشد از برایِ اِمْتِثال

عالَمِ اَسْباب و چیزی بی‌سَبَب
می‌نَبایَد پَس مُهِم باشد طَلَب

وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ الله است اَمْر
تا نَبایَد غَصْب کردن هَمچو نَمْر

گفت پیغامبر که بر رِزْقْ ای فَتا
دَر فُرو بَسته‌ست و بر دَر قُفل ها

جُنبِش و آمد شُدِ ما وِ اکْتِساب
هست مِفْتاحی بر آن قُفل و حِجاب

بی‌کلید این دَر گشادن راه نیست
بی‌طَلَب نان سُنَّتِ اَلله نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۵ - حکایت دیدن خر هیزم‌فروش با نوایی اسپان تازی را بر آخر خاص و تمنا بردن آن دولت را در موعظهٔ آنک تمنا نباید بردن الا مغفرت و عنایت و هدایت کی اگر در صد لون رنجی چون لذت مغفرت بود همه شیرین شود باقی هر دولتی کی آن را ناآزموده تمنی می‌بری با آن رنجی قرینست کی آن را نمی‌بینی چنانک از هر دامی دانه پیدا بود و فخ پنهان تو درین یک دام مانده‌ای تمنی می‌بری کی کاشکی با آن دانه‌ها رفتمی پنداری کی آن دانه‌ها بی‌دامست
گوهر بعدی:بخش ۹۷ - جواب گفتن خر روباه را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.