۳۶۹ بار خوانده شده

بخش ۹۰ - نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی

جُمله را جُستیم پیش آی ای نَصوح
گشت بی هوش آن زمان پَرّید روح

هَمچو دیوارِ شِکَسته دَر فُتاد
هوش و عَقلَش رفت شُد او چون جَماد

چون که هوشَش رفت از تَنْ بی‌اَمان
سِرّ او با حَق بِپِیوست آن زمان

چون تَهی گشت و وجودِ او نَماندْ
بازِ جانَش را خدا در پیش خوانْد

چون شِکَست آن کَشتیِ او بی‌مُراد
در کنارِ رَحمَتِ دریا فُتاد

جانْ به حَقْ پیوست چون بی‌هوش شُد
موجِ رَحمَت آن زمان در جوش شُد

چون که جانَش وارَهید از نَنْگِ تَن
رَفت شادانْ پیشِ اَصْلِ خویشتن

جانْ چو باز و تَنْ مَرورا کُنْده‌‌یی
پایْ بَسته پَر شِکَسته بَنده‌‌یی

چون که هوشَش رفت و پایَش بَر گُشاد
می‌پَرَد آن بازْ سویِ کَی قُباد

چون که دَریاهایِ رَحمَت جوش کرد
سنگ‌ها هم آبِ حیوانْ نوش کرد

ذَرّهٔ لاغَر شِگَرف و زَفْت شُد
فَرشِ خاکی اَطْلَس و زَرْبَفت شُد

مُردهٔ صدساله بیرون شُد زِ گور
دیوِ مَلْعون شُد به خوبی رَشکِ حور

این همه رویِ زمین سَرسَبز شُد
چوبِ خُشک اِشْکوفه کرد و نَغْز شُد

گُرگ با بَرّه حَریفِ مِیْ شُده
ناامیدانْ خوش‌رَگ و خوش پِیْ شُده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق هم‌چو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد
گوهر بعدی:بخش ۹۱ - یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکان شاه‌زاده از نصوح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.