۳۳۶ بار خوانده شده

بخش ۸۶ - حکایت در تقریر این سخن کی چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم

چند پُختی تَلْخ و تیز و شورْگَز؟
این یکی بار اِمْتِحانْ شیرین بِپَز

آن یکی را در قیامَت زِ انْتِباه
در کَف آید نامهٔ عِصیانْ سیاه

سَرْسِیَه چون نامه‌هایِ تَعْزیه
پُر مَعاصی مَتْنِ نامه وْ حاشیه

جُمله فِسْق و مَعْصیَت بُد یک سَری
هَمچو دارُالْحَرْبْ پُر از کافری

آن چُنان نامه یْ پَلیدِ پُر وَبال
در یَمین نایَد دَرآیَد در شِمال

خود همین‌جا نامهٔ خود را بِبین
دستِ چپ را شاید آن یا در یَمین؟

موزهٔ چَپْ کَفشِ چَپْ هم در دُکان
آنِ چَپ دانیش پیش از اِمْتِحان

چون نباشی راستْ می‌دان که چَپی
هست پیدا نَعْرهٔ شیر و کَپی

آن که گُل را شاهِد و خوش‌بو کُند
هر چَپی را راستْ فَضْلِ او کُند

هر شِمالی را یَمینی او دَهَد
بَحْر را ماءِ مَعینی او دَهَد

گَر چَپی با حَضرتِ او راست باش
تا بِبینی دَستْبُردِ لُطف هاش

تو رَوا داری که این نامه یْ مَهین
بُگْذرد از چَپ دَر آیَد در یَمین؟

این چُنین نامه که پُرظُلْم و جَفاست
کی بُوَد خود دَرخورْ اَنْدَر دستِ راست؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۵ - تعجیل فرمودن پادشاه ایاز را کی زود این حکم را به فیصل رسان و منتظر مدار و ایام بیننا مگو کی الانتظار موت الاحمر و جواب گفتن ایاز شاه را
گوهر بعدی:بخش ۸۷ - در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لن سالتهم من خلق السموات والارض لیقولن الله خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.