۴۰۵ بار خوانده شده

بخش ۶۳ - بیان آنک عطای حق و قدرت موقوف قابلیت نیست هم‌چون داد خلقان کی آن را قابلیت باید زیرا عطا قدیم است و قابلیت حادث عطا صفت حق است و قابلیت صفت مخلوق و قدیم موقوف حادث نباشد و اگر نه حدوث محال باشد

چارهٔ آن دلْ عَطایِ مُبْدِلی‌ست
دادِ او را قابلیَّت شَرط نیست

بلکه شَرطِ قابلیَّت دادِ اوست
داد لُبّ و قابلیَّت هست پوست

این که موسی را عصا ثُعبان شود
هَمچو خورشیدی کَفَش رَخشان شود

صد هزاران مُعْجِزاتِ اَنْبیا
کان نگُنجَد در ضَمیر و عقلِ ما

نیست از اَسْباب تَصْریفِ خداست
نیست‌ها را قابلیَّت از کجاست؟

قابلی گَر شَرطِ فِعْلِ حَق بُدی
هیچ مَعْدومی به هستی ناآمَدی

سُنَّتی بِنْهاد و اَسْباب و طُرُق
طالبان را زیرِ این اَزْرَقْ تُتُق

بیش‌تَر اَحْوالْ بر سُنَّت رَوَد
گاه قُدرتْ خارِقِ سُنَّت شود

سُنَّت و عادت نَهاده با مَزه
باز کرده خَرْقِ عادتْ مُعجزه

بی‌سَبَب گَر عِزّ به ما موصول نیست
قُدرت از عَزْلِ سَبَب مَعْزول نیست

ای گرفتارِ سَبَب بیرون مَپَر
لیکْ عَزْلِ آن مُسَبّب ظَنْ مَبَر

هر چه خواهد آن مُسَبّب آوَرَد
قُدرتِ مُطْلَقْ سَبَب‌ها بَر دَرَد

لیکْ اَغْلَب بر سَبَب رانَد نَفاذ
تا بِدانَد طالبی جُستن مُراد

چون سَبَب نَبْوَد چه رَهْ جویَد مُرید؟
پَس سَبَب در راه می‌باید بِدید

این سَبَب‌ها بر نَظَرها پَرده‌هاست
که نه هر دیدارِ صُنعَش را سِزاست

دیده‌‌یی باید سَبَب سوراخ کُن
تا حُجُب را بَر کَنَد از بیخ و بُن

تا مُسَبِب بیند اَنْدَر لامَکان
هَرزِه دانَد جَهْد و اِکْساب و دُکان

از مُسَبّب می‌رَسَد هر خیر و شَر
نیست اَسْباب و وَسایِط ای پدر

جُز خیالی مُنْعَقِد بر شاه‌راه
تا بِمانَد دورِغَفْلَت چند گاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۲ - قصهٔ اهل ضروان و حسد ایشان بر درویشان کی پدر ما از سلیمی اغلب دخل باغ را به مسکینان می‌داد چون انگور بودی عشر دادی و چون مویز و دوشاب شدی عشر دادی و چون حلوا و پالوده کردی عشر دادی و از قصیل عشر دادی و چون در خرمن می‌کوفتی از کفهٔ آمیخته عشر دادی و چون گندم از کاه جدا شدی عشر دادی و چون آرد کردی عشر دادی و چون خمیر کردی عشر دادی و چون نان کردی عشر دادی لاجرم حق تعالی در آن باغ و کشت برکتی نهاده بود کی همه اصحاب باغها محتاج او بدندی هم به میوه و هم به سیم و او محتاج هیچ کس نی ازیشان فرزندانشان خرج عشر می‌دیدند منکر و آن برکت را نمی‌دیدند هم‌چون آن زن بدبخت که کدو را ندید و خر را دید
گوهر بعدی:بخش ۶۴ - در ابتدای خلقت جسم آدم علیه‌السلام کی جبرئیل علیه‌السلام را اشارت کرد کی برو از زمین مشتی خاک برگیر و به روایتی از هر نواحی مشت مشت بر گیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.