۳۱۱ بار خوانده شده
بخش ۴۳ - بیان آنک کشتن خلیل علیهالسلام خروس را اشارت به قمع و قهر کدام صفت بود از صفات مذمومات مهلکان در باطن مرید
شَهْوَتی اَست او و بَسْ شَهْوتپَرَست
زان شرابِ زَهْرناک ژاژْ مَست
گَرنَه بَهْرِ نُسْل بودی ای وَصی
آدم از نَنْگَش بِکَردی خود خَصی
گفت اِبْلیسِ لَعینْ دادار را
دامِ زَفتی خواهم این اِشْکار را
زَرّ و سیم و گَلّهٔ اَسْبَش نِمود
که بدین تانی خَلایِق را رُبود
گفت شاباش و تُرُش آویخت لُنْج
شُد تُرَنجیده وْتُرُش هَمچون تُرُنْج
پَس زَر و گوهر زِ مَعْدنهایِ خَوش
کرد آن پَسْمانده را حَقْ پیشکَش
گیر این دامِ دِگَر را ای لَعین
گفت زین اَفْزون دِهْ ای نِعْمَالْمُعین
چَرب و شیرین و شَراباتِ ثَمین
دادَش و بَس جامهٔ اَبْریشَمین
گفت یا رب بیش ازین خواهم مَدَد
تا بِبَندَمْشان به حَبْلٍ مِنْ مَسَد
تا که مَسْتانَت که نَرّ و پُر دل اَند
مَردْوار آن بَندها را بِسْکُلَند
تا بدین دام و رَسَنهایِ هوا
مَردِ تو گردد زِ نامَردانْ جُدا
دامِ دیگر خواهم ای سُلطانِ تَخت
دامِ مَردْاَنْداز و حیلتسازِ سخت
خُمْر و چَنگ آوَرْد پیشِ او نَهاد
نیمْخنده زد بِدان شُد نیمْشاد
سویِ اِضْلالِ اَزَل پیغام کرد
که بَر آر از قَعْرِ بَحْرِ فِتْنِه گَرْد
نی یکی از بَندگانَت موسی است؟
پَردهها در بَحْرْ او از گَرْد بست؟
آب از هر سو عِنان را واکَشید
از تَگِ دریا غُباری بَرجَهید
چون که خوبیّ زنان فا او نِمود
که زِ عقل و صَبرِ مَردان میفُزود
پَس زد اَنْگُشتَک به رَقْص اَنْدَر فُتاد
که بِدِه زوتَر رَسیدم در مُراد
چون بِدید آن چَشمهایِ پُرخُمار
که کُند عقل و خِرّد را بیقَرار
وآن صَفایِ عارِضِ آن دِلْبَران
که بِسوزَد چون سِپَنْد این دل بر آن
رو و خال و اَبرو و لَبْ چون عَقیق
گوییا حَق تافْت از پَرده یْ رَقیق
دید او آن غُنْجِ و بَرْجَستِ سَبُک
چون تَجَلّیّ حَقْ از پَرده یْ تَنُک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
زان شرابِ زَهْرناک ژاژْ مَست
گَرنَه بَهْرِ نُسْل بودی ای وَصی
آدم از نَنْگَش بِکَردی خود خَصی
گفت اِبْلیسِ لَعینْ دادار را
دامِ زَفتی خواهم این اِشْکار را
زَرّ و سیم و گَلّهٔ اَسْبَش نِمود
که بدین تانی خَلایِق را رُبود
گفت شاباش و تُرُش آویخت لُنْج
شُد تُرَنجیده وْتُرُش هَمچون تُرُنْج
پَس زَر و گوهر زِ مَعْدنهایِ خَوش
کرد آن پَسْمانده را حَقْ پیشکَش
گیر این دامِ دِگَر را ای لَعین
گفت زین اَفْزون دِهْ ای نِعْمَالْمُعین
چَرب و شیرین و شَراباتِ ثَمین
دادَش و بَس جامهٔ اَبْریشَمین
گفت یا رب بیش ازین خواهم مَدَد
تا بِبَندَمْشان به حَبْلٍ مِنْ مَسَد
تا که مَسْتانَت که نَرّ و پُر دل اَند
مَردْوار آن بَندها را بِسْکُلَند
تا بدین دام و رَسَنهایِ هوا
مَردِ تو گردد زِ نامَردانْ جُدا
دامِ دیگر خواهم ای سُلطانِ تَخت
دامِ مَردْاَنْداز و حیلتسازِ سخت
خُمْر و چَنگ آوَرْد پیشِ او نَهاد
نیمْخنده زد بِدان شُد نیمْشاد
سویِ اِضْلالِ اَزَل پیغام کرد
که بَر آر از قَعْرِ بَحْرِ فِتْنِه گَرْد
نی یکی از بَندگانَت موسی است؟
پَردهها در بَحْرْ او از گَرْد بست؟
آب از هر سو عِنان را واکَشید
از تَگِ دریا غُباری بَرجَهید
چون که خوبیّ زنان فا او نِمود
که زِ عقل و صَبرِ مَردان میفُزود
پَس زد اَنْگُشتَک به رَقْص اَنْدَر فُتاد
که بِدِه زوتَر رَسیدم در مُراد
چون بِدید آن چَشمهایِ پُرخُمار
که کُند عقل و خِرّد را بیقَرار
وآن صَفایِ عارِضِ آن دِلْبَران
که بِسوزَد چون سِپَنْد این دل بر آن
رو و خال و اَبرو و لَبْ چون عَقیق
گوییا حَق تافْت از پَرده یْ رَقیق
دید او آن غُنْجِ و بَرْجَستِ سَبُک
چون تَجَلّیّ حَقْ از پَرده یْ تَنُک
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۲ - تفسیر انی اری سبع بقرات سمان یاکلهن سبع عجاف آن گاوان لاغر را خدا به صفت شیران گرسنه آفریده بود تا آن هفت گاو فربه را به اشتها میخوردند اگر چه آن خیالات صور گاوان در آینهٔ خواب نمودند تو معنی بگیر
گوهر بعدی:بخش ۴۴ - تفسیر خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین و تفسیر و من نعمره ننکسه فی الخلق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.