۵۵۶ بار خوانده شده

بخش ۱۳ - بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا می‌شود تا او هم یار می‌شود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی

گرچه آن مَطْعومِ جان است و نَظَر
جسم را هم زان نَصیب است ای پسر

گَر نگشتی دیوِ جسم آن را اَکول
اَسْلَمَ الشَّیطانْ نَفَرمودی رَسول

دیوْ زان لوتی که مُرده حَیْ شود
تا نَیاشامَد مسلمان کِی شود؟

دیوْ بر دنیاست عاشق کور و کَر
عشق را عشقی دِگَر بُرَّد مگر

از نَهان‌خانه یْ یَقینْ چون می‌چَشَد
اندک‌اندک رَخْتِ عشق آن جا کَشَد

یا حَریصَ الْبَطنِ عَرّجْ هکَذا
اِنَّمَا الْمِنْهاجُ تَبْدیلُ الْغِذا

یا مَریضَ الْقَلْبِ عَرّجْ لِلْعِلاج
جُمْلَةُ التَّدبیرِ تَبْدیلُ الْمِزاج

اَیُّهَا الْمَحْبوسُ فی رَهْنِ الطَّعام
سَوْفَ تَنْجو اِنْ تَحَمَّلْتَ الْفِطام

اِنَّ فِی‌الْجوعِ طعاما وافِرُ
اِفْتَقِدْها وَارْتَج یا نافِرُ

اِغْتَذِ بِالنّورِ کُنْ مِثْلَ الْبَصَر
وافِقِ الْاَمْلاکَ یا خَیْرَ الْبَشَر

چون مَلَکْ تَسبیحِ حَق را کُن غِذا
تا رَهی هَمچون مَلایِک از اَذا

جِبْرئیل اَرْ سویِ جیفه کَم تَنَد
او به قوَّت کی زِ کَرکَس کَم زَنَد؟

حَبَّذا خوانی نَهاده در جهان
لیکْ از چَشمِ خَسیسان بَسْ نَهان

گَر جهان باغی پُر از نِعْمَت شود
قِسْمِ موش و مار هم خاکی بُوَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲ - عرضه کردن مصطفی علیه‌السلام شهادت را بر مهمان خویش
گوهر بعدی:بخش ۱۴ - انکار اهل تن غذای روح را و لرزیدن ایشان بر غذای خسیس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.