۳۵۳ بار خوانده شده
بخش ۱۱ - در بیان آنک نور خود از اندرون شخص منور بیآنک فعلی و قولی بیان کند گواهی دهد بر نور وی در بیان آنک آننور خود را از اندرون سر عارف ظاهر کند بر خلقان بیفعل عارف و بیقول عارف افزون از آنک به قول و فعل او ظاهر شود چنانک آفتاب بلند شود بانگ خروس و اعلام مذن و علامات دیگر حاجت نیاید
لیک نورِ سالِکی کَزْ حَد گُذشت
نورِ او پُر شُد بیابانها و دشت
شاهِدیاَش فارغ آمد از شُهود
وَزْ تَکَلُّفها و جانْ بازیّ و جود
نورِ آن گوهر چو بیرون تافتهست
زین تَسَلْسُلها فَراغَت یافتهست
پَس مَجو از وِیْ گُواهِ فِعْل و گفت
که ازو هر دو جهانْ چون گُل شِکُفت
این گواهی چیست؟ اِظْهارِ نَهان
خواه قَوْل و خواه فِعْل و غیرِ آن
که عَرَض اِظْهارِ سِرّ جوهر است
وَصْفْ باقی وین عَرَض بر مَعْبَر است
این نِشان زَر نَمانَد بر مِحَک
زَر بِمانَد نیکْ نام و بی زِ شَک
این صَلات و این جِهاد و این صیام
هم نَمانَد جان بِمانَد نیکْ نام
جان چُنین اَفْعال و اَقْوالی نِمود
بر مِحَکّ اَمْر جوهر را بِسود
کِه اعْتِقادَم راست است اینک گواه
لیکْ هست اَنْدَر گُواهانْ اِشْتِباه
تَزکیه باید گواهان را بِدان
تَزکیهش صِدْقی که موقوفی بِدان
حِفْظِ لَفظْ اَنْدَر گُواهِ قولی است
حِفْظِ عَهْد اَنْدَر گواهِ فِعْلی است
گَر گواهِ قولْ کَژ گوید رَد است
وَرْ گواهِ فِعْلْ کَژْ پویَد رَد است
قول و فِعْلِ بیتَناقُض بایَدَت
تا قَبول اَنْدَر زمان بیش آیَدَت
سَعْیُکُم شَتّی تَناقُض اَنْدَرید
روز میدوزید شب بَر میدَرید
پَس گواهی با تَناقُض کِه شْنَوَد
یا مگر حِلْمی کُند از لُطفِ خود
فِعْل و قولْ اِظْهارِ سِرّست و ضَمیر
هر دو پیدا میکُند سِرّ سَتیر
چون گواهَت تزکیه شُد شُد قبول
وَرْنه مَحْبوس است اَنْدَر مولْ مول
تا تو بِسْتیزی سِتیزَند ای حَرون
فَاَنْتَظِرْهُمْ اِنَّهُمْ مُنْتَظِرون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نورِ او پُر شُد بیابانها و دشت
شاهِدیاَش فارغ آمد از شُهود
وَزْ تَکَلُّفها و جانْ بازیّ و جود
نورِ آن گوهر چو بیرون تافتهست
زین تَسَلْسُلها فَراغَت یافتهست
پَس مَجو از وِیْ گُواهِ فِعْل و گفت
که ازو هر دو جهانْ چون گُل شِکُفت
این گواهی چیست؟ اِظْهارِ نَهان
خواه قَوْل و خواه فِعْل و غیرِ آن
که عَرَض اِظْهارِ سِرّ جوهر است
وَصْفْ باقی وین عَرَض بر مَعْبَر است
این نِشان زَر نَمانَد بر مِحَک
زَر بِمانَد نیکْ نام و بی زِ شَک
این صَلات و این جِهاد و این صیام
هم نَمانَد جان بِمانَد نیکْ نام
جان چُنین اَفْعال و اَقْوالی نِمود
بر مِحَکّ اَمْر جوهر را بِسود
کِه اعْتِقادَم راست است اینک گواه
لیکْ هست اَنْدَر گُواهانْ اِشْتِباه
تَزکیه باید گواهان را بِدان
تَزکیهش صِدْقی که موقوفی بِدان
حِفْظِ لَفظْ اَنْدَر گُواهِ قولی است
حِفْظِ عَهْد اَنْدَر گواهِ فِعْلی است
گَر گواهِ قولْ کَژ گوید رَد است
وَرْ گواهِ فِعْلْ کَژْ پویَد رَد است
قول و فِعْلِ بیتَناقُض بایَدَت
تا قَبول اَنْدَر زمان بیش آیَدَت
سَعْیُکُم شَتّی تَناقُض اَنْدَرید
روز میدوزید شب بَر میدَرید
پَس گواهی با تَناقُض کِه شْنَوَد
یا مگر حِلْمی کُند از لُطفِ خود
فِعْل و قولْ اِظْهارِ سِرّست و ضَمیر
هر دو پیدا میکُند سِرّ سَتیر
چون گواهَت تزکیه شُد شُد قبول
وَرْنه مَحْبوس است اَنْدَر مولْ مول
تا تو بِسْتیزی سِتیزَند ای حَرون
فَاَنْتَظِرْهُمْ اِنَّهُمْ مُنْتَظِرون
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰ - گواهی فعل و قول بیرونی بر ضمیر و نور اندرونی
گوهر بعدی:بخش ۱۲ - عرضه کردن مصطفی علیهالسلام شهادت را بر مهمان خویش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.