۳۴۱ بار خوانده شده

بخش ۹ - استعانت آب از حق جل جلاله بعد از تیره شدن

ناله از باطِن بَرآرَد کِی خدا
آنچه دادی دادم و مانْدم گدا

ریختم سَرمایه بر پاک و پَلید
ای شَهِ سرمایه‌دِهْ هَلْ مِنْ مَزید

ابر را گوید بِبَرجایِ خَوشَش
هم تو خورشیدا به بالا بَر کَشَش

راه‌هایِ مُخْتَلِف می‌رانَدَش
تا رَسانَد سویِ بَحْرِ بی‌حَدَش

خودْ غَرَض زین آبْ جانِ اَوْلیاست
کوغَسولِ تیرگی‌هایِ شماست

چون شود تیره زِ غَدْرِ اَهْلِ فَرش
باز گردد سویِ پاکی بَخشِ عَرش

باز آرَد زان طَرَف دامَن کَشان
از طَهارات مُحیطْ او دَرسَشان

از تَیَمُّم وا رَهانَد جُمله را
وَزْ تَحرّی طالبانِ قِبْله را

زِ اخْتِلاطِ خَلْق یابَد اِعْتلال
آن سَفَر جویَد که اَرِحْنا یا بِلال

ای بِلالِ خوشْ‌نَوایِ خوش‌صَهیل
مِیْذَنَه بر رو بِزَن طَبْلِ رَحیل

جانْ سَفَر رفت و بَدَن اَنْدَر قیام
وَقتِ رِجْعَت زین سَبَب گوید سَلام

این مَثَل چون واسطه‌ست اَنْدَر کَلام
واسطه شَرط است بَهْرِ فَهْمِ عام

اَنْدَر آتش کِی رَوَد بی‌واسطه
جُز سَمَنْدَر؟ کو رَهید از رابطه

واسطه‌یْ حَمّام باید مَر تورا
تا زِ آتش خوش کُنی تو طَبْع را

چون نَتانی شُد در آتش چون خَلیل
گشت حَمّامَت رَسول آبَتْ دَلیل

سیری از حَقّ است لیک اَهْلِ طِبَع
کِی رَسَد بی‌واسطه‌یْ نان در شِبَع؟

لُطف از حَقّ است لیکِن اَهْلِ تَن
دَرنَیابَد لُطفْ بی‌پَرده‌یْ چَمَن

چون نَمانَد واسطه‌یْ تَن بی‌حِجاب
هَمچو موسی نورِ مَهْ یابَد زِ جیب

این هُنرها آب را هم شاهِد است
کَنْدَرونَش پُر زِ لُطْفِ ایزد است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸ - پاک کردن آب همه پلیدیها را و باز پاک کردن خدای تعالی آب را از پلیدی لاجرم قدوس آمد حق تعالی
گوهر بعدی:بخش ۱۰ - گواهی فعل و قول بیرونی بر ضمیر و نور اندرونی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.