۳۹۸ بار خوانده شده

بخش ۸ - پاک کردن آب همه پلیدیها را و باز پاک کردن خدای تعالی آب را از پلیدی لاجرم قدوس آمد حق تعالی

آب چون پیکار کرد و شُد نَجِس
تا چُنان شُد کآب را رَد کرد حِس

حَق بِبُردَش باز در بَحْرِ صَواب
تا بِشُستَش از کَرَم آن آبِ آب

سالِ دیگر آمد او دامَن‌کَشان
هی کجا بودی؟ به دریایِ خوشان

من نَجِس زین جا شُدم پاک آمدم
بِسْتَدَم خِلْعَت سویِ خاک آمدم

هین بِیایید ای پَلیدانْ سویِ من
که گرفت از خویِ یَزدانْ خویِ من

دَرپَذیرم جُملهٔ زشتیت را
چون مَلَک پاکی دَهَم عِفْریت را

چون شَوَم آلوده باز آن جا رَوَم
سویِ اَصْلِ اَصْلِ پاکی‌ها رَوَم

دَلْقِ چرکین بَرکَنَم آن جا زِ سَر
خِلْعَتِ پاکَم دَهَد بارِدِگَر

کارِ او این است و کارِ من همین
عالَم‌آرای‌ست رَبُّ الْعالَمین

گَر نبودی این پَلیدی‌هایِ ما
کِی بُدی این بارْنامه آب را؟

کیسه‌هایِ زَر بِدُزدید از کسی
می‌رَوَد هر سو که هین کو مُفْلِسی

یا بِریزَد بر گیاهِ رُسته‌یی
یا بِشویَد رویِ رو ناشِسْته‌یی

یا بگیرد بر سَر او حَمّال‌وار
کَشتیِ بی‌دست و پا را در بِحار

صد هزاران دارو اَنْدَر وِیْ نَهان
زان که هر دارو بِرویَد زو چُنان

جانِ هر دُرّی دلِ هر دانه‌یی
می‌رَوَد در جو چو داروخانه‌‌یی

زو یَتیمانِ زمین را پَروَرِش
بَستگانِ خُشک را از وِیْ رَوِش

چون نَمانَد مایه‌اَش تیره شود
هَمچو ما اَنْدَر زمینْ خیره شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷ - بیان آنک نماز و روزه و همه چیزهای برونی گواهیهاست بر نور اندرونی
گوهر بعدی:بخش ۹ - استعانت آب از حق جل جلاله بعد از تیره شدن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.