۲۸۷ بار خوانده شده
هَمچو پیغامبر زِ گفتن وَزْ نِثار
توبه آرَم روزْ من هفتاد بار
لیکْ آن مَستی شود توبهشِکَن
مُنْسی است این مَستیِ تَنْ جامه کَن
حِکْمَتِ اِظْهارِ تاریخِ دراز
مَستییی انداخت در دانایِ راز
رازِ پنهان با چُنین طَبْل و عَلَم
آبْ جوشان گشته از جَفَّ الْقَلَم
رَحْمَتِ بیحَد روانه هر زمان
خُفتهاید از دَرکِ آن ای مَردمان
جامهٔ خُفته خورَد از جویْ آب
خُفته اَنْدَر خوابْ جویایِ سَراب
میدَوَد کآن جایْ بوی آب هست
زین تَفکُّر راه را بر خویش بَست
زان که آن جا گفت زین جا دور شُد
بر خیالی از حَقی مَهْجور شُد
دورْبینانَند و بَس خُفته رَوان
رَحْمَتی آریدَشان ای رَهْرُوان
من نَدیدَم تشنگی خواب آوَرَد
خواب آرَد تشنگیِّ بیخِرَد
خود خِرَد آن است کو از حَق چَرید
نه خِرَد کآن را عُطارِد آورید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
توبه آرَم روزْ من هفتاد بار
لیکْ آن مَستی شود توبهشِکَن
مُنْسی است این مَستیِ تَنْ جامه کَن
حِکْمَتِ اِظْهارِ تاریخِ دراز
مَستییی انداخت در دانایِ راز
رازِ پنهان با چُنین طَبْل و عَلَم
آبْ جوشان گشته از جَفَّ الْقَلَم
رَحْمَتِ بیحَد روانه هر زمان
خُفتهاید از دَرکِ آن ای مَردمان
جامهٔ خُفته خورَد از جویْ آب
خُفته اَنْدَر خوابْ جویایِ سَراب
میدَوَد کآن جایْ بوی آب هست
زین تَفکُّر راه را بر خویش بَست
زان که آن جا گفت زین جا دور شُد
بر خیالی از حَقی مَهْجور شُد
دورْبینانَند و بَس خُفته رَوان
رَحْمَتی آریدَشان ای رَهْرُوان
من نَدیدَم تشنگی خواب آوَرَد
خواب آرَد تشنگیِّ بیخِرَد
خود خِرَد آن است کو از حَق چَرید
نه خِرَد کآن را عُطارِد آورید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲۵ - قصهٔ فرزندان عزیر علیهالسلام کی از پدر احوال پدر میپرسیدند میگفت آری دیدمش میآید بعضی شناختندش بیهوش شدند بعضی نشناختند میگفتند خود مژدهای داد این بیهوش شدن چیست
گوهر بعدی:بخش ۱۲۷ - بیان آنک عقل جزوی تا بگور بیش نبیند در باقی مقلد اولیا و انبیاست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.