۲۹۲ بار خوانده شده

بخش ۷۱ - آشفتن آن غلام از نارسیدن جواب رقعه از قبل پادشاه

این بیابانْ خود ندارد پا و سَر
بی‌جوابِ نامه خَسته‌ست آن پسر

کِی عَجَب چونَم نَداد آن شَهْ جواب
با خیانت کرد رُقْعه‌بَر زِ تاب؟

رُقْعه پنهان کرد و نَنْمود آن به شاه
کو مُنافق بود و آبی زیرِ کاه

رُقْعهٔ دیگر نِویسَم ز آزْمون
دیگری جویَم رَسولِ ذو فُنون

بر امیر و مَطْبَخیّ و نامه‌بَر
عَیْب بِنْهاده زِ جَهْل آن بی‌خَبَر

هیچ گِردِ خود نمی‌گردد که من
کَژْرَوی کردم چو اَنْدَر دینْ شَمَن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۰ - نقصان اجرای جان و دل صوفی از طعام الله
گوهر بعدی:بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیه‌السلام به سبب زلت او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.