۶۶۹ بار خوانده شده

بخش ۶۲ - بیان آنک عارف را غذاییست از نور حق کی ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی و قوله الجوع طعام الله یحیی به ابدان الصدیقین ای فی الجوع یصل طعام‌الله

زان که هر کُرِّه پی مادر رَوَد
تا بِدان جِنْسیَّتَش پیدا شود

آدمی را شیر از سینه رَسَد
شیرِ خَر از نیمِ زیرینه رَسَد

عَدْل قَسْامَست و قِسْمَت کَردنی‌ست
این عَجَب که جَبْر نیّ و ظُلْم نیست

جَبْر بودی کِی پشیمانی بُدی؟
ظُلْم بودی کِی نگهبانی بُدی؟

روزْ آخِر شُد سَبَق فَردا بُوَد
رازِ ما را روزْ کِی گُنْجا بُوَد؟

ای بِکَرده اِعْتمادِ واثِقی
بَر دَم و بر چاپْلوسِ فاسقی

قُبّه‌یی بَر ساخْتَسْتی از حَباب
آخِر آن خیمه‌ست بَس واهی‌طَناب

زَرْق چون بَرق است و اَنْدَر نورِ آن
راه نَتوانَند دیدن رَهْ‌رُوان

این جهان و اَهْلِ او بی‌حاصل‌اَند
هر دو اَنْدَر بی‌وَفایی یک دل‌اَند

زادهٔ دنیا چو دنیا بی‌وَفاست
گَرچه رو آرَد به تو آن رو قَفاست

اَهْلِ آن عالَم چو آن عالَم زِ بَر
تا اَبَد در عَهْد و پیمانْ مُسْتَمِر

خود دو پیغمبر به هم کِی ضِد شُدند؟
مُعجزات از همدِگَر کِی بِسْتَدند؟

کِی شود پَژمُرده میوه‌یْ آن جهان؟
شادیِ عقلی نَگَردد اَنْدُهان

نَفْسْ بی‌عَهْداست زان رو کُشتنی است
او دَنیّ و قِبله‌گاهِ او دَنی‌ست

نَفْس‌ها را لایِق است این اَنْجُمن
مُرده را دَرخور بُوَد گور و کَفَن

نَفس اگر چه زیرک است و خُرده‌دان
قِبله‌اَش دنیاست او را مُرده دان

آبِ وَحْیِ حَقْ بِدین مُرده رَسید
شُد زِ خاکِ مُرده‌یی زنده پَدید

تا نَیایَد وَحْی تو غِرِّه مَباش
تو بِدان گُلْگونهٔ طالَ بَقاش

بانگ و صیتی جو که آن خامِل نَشُد
تابِ خورشیدی که آن آفِل نَشُد

آن هُنرهایِ دَقیق و قال و قیل
قَوْمِ فِرعون‌اَند اَجَل چون آبِ نیل

رونَق و طاق و طُرُنْب و سِحْرَشان
گَرچه خَلْقان را کَشَد گَردن کَشان

سِحْرهای ساحِران دان جُمله را
مرگْ چوبی دان که آن گشت اَژدَها

جادُوی‌ها را همه یک لُقمه کرد
یک جهان پُر شب بُد آن را صُبح خَورْد

نور از آن خوردن نَشُد اَفْزون و بیش
بَلْ همان سانَست کو بوده‌ست پیش

در اثر افزون شد و در ذات نی
ذات را اَفْزونی و آفات نی

حَق زِ ایجادِ جهانْ اَفْزون نَشُد
آنچه اَوَّل آن نبود اکنون نَشُد

لیک اَفْزون گشت اَثَر ز ایجادِ خَلْق
در میانِ این دو اَفْزونی‌ست فَرق

هست اَفْزونی اَثَرِ اِظْهارِ او
تا پَدید آید صِفات و کارِ او

هست اَفْزونیِّ هر ذاتی دَلیل
کو بُوَد حادِثْ به عِلَّت‌ها عَلیل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۱ - نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بی‌وفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو
گوهر بعدی:بخش ۶۳ - تفسیر اوجس فی نفسه خیفة موسی قلنا لا تخف انک انت الا علی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.