۸۶۸ بار خوانده شده

بخش ۵۳ - بیان آنک حصول علم و مال و جاه بدگوهران را فضیحت اوست و چون شمشیریست کی افتادست به دست راه‌زن

بَد گُهَر را عِلْم و فَن آموختن
دادنِ تیغی به دَستِ راه زَن

تیغ دادن در کَفِ زَنگیِّ مَست
بِه که آیَد عِلْمْ ناکَس را به دست

علم و مال و مَنْصِب و جاه و قِران
فِتنه آمد در کَفِ بدگوهران

پس غَزا زین فرض شُد بر مومنان
تا سِتانَند از کَفِ مَجنون سِنان

جانِ او مَجنون تَنَش شمشیر او
واسِتان شمشیر را زان زشت خو

آنچه مَنْصَب می‌کُند با جاهِلان
از فَضیحَت کِی کُنَد صد اَرْسَلان؟

عَیْبِ او مَخفی‌ست چون آلَت بیافت
مارَش ازسوراخْ بر صَحرا شِتافت

جُمله صَحرا مار و گَزْدُم پُر شود
چون که جاهِل شاهِ حُکْمِ مُر شود

مال و مَنْصِب ناکسی کارَد به دَست
طالِبِ رُسواییِ خویش او شُده‌ست

یا کُنَد بُخْل و عَطاها کَم دَهَد
یا سَخا آرَد به ناموضِعْ نَهَد

شاه را در خانه بَیْدَق نَهَد
این چُنین باشد عَطا کَاحْمَق دَهَد

حُکْمْ چون در دَستِ گُم راهی فُتاد
جاه پِنْدارید در چاهی فُتاد

رَهْ نمی‌دانَد قَلاووزی کُنَد
جانِ زشتِ او جهانْ سوزی کُنَد

طِفْل راهِ فَقر چون پیری گرفت
پی‌رَوان را غولِ اِدْباری گرفت

که بیا تا ماه بِنْمایَم تورا
ماه را هرگز نَدید آن بی صَفا

چون نِمایی؟ چون نَدیدَستی به عُمر
عکسِ مَهْ در آب هم ای خامِ غُمر

اَحْمَقانْ سَروَر شُدَسْتند و زِ بیم
عاقِلانْ سَرها کَشیده در گِلیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیه‌السلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
گوهر بعدی:بخش ۵۴ - تفسیر یا ایها المزمل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.