۳۳۹ بار خوانده شده

بخش ۳۳ - پیدا کردن سلیمان علیه‌السلام کی مرا خالصا لامر الله جهدست در ایمان تو یک ذره غرضی نیست مرا نه در نفس تو و حسن تو و نه در ملک تو خود بینی چون چشم جان باز شود به نورالله

هین بیا که من رَسولَم دَعوتی
چون اَجَل شَهوت‌کُشَم نه شَهْوتی

وَرْ بُوَد شَهوت امیرِ شَهْوتَم
نه اسیرِ شَهوتِ رویِ بُتَم

بُت‌شِکَن بوده‌ست اَصْلِ اَصْلِ ما
چون خَلیلِ حَقّ و جُمله اَنْبیا

گَر دَر آییم ای رَهی در بُتکَدِه
بُتْ سُجود آرَد نه ما در مَعْبَدِه

اَحمَد و بوجَهْل در بُتْخانه رفت
زین شُدن تا آن شُدن فرقی‌ست زَفْت

این دَرآیَد سَر نَهَند او را بُتان
آن دَرآیَد سَر نَهَد چون اُمَّتان

این جهانِ شَهْوتی بُتخانه‌یی‌ست
اَنْبیا و کافِران را لانه‌یی‌ست

لیکْ شَهوتْ بَندهٔ پاکان بُوَد
زَر نَسوزَد زان که نَقْدِ کان بُوَد

کافِران قَلْب‌اَند و پاکانْ همچو زَر
اَنْدَرین بوته دَرَند این دو نَفَر

قَلْبْ چون آمد سِیَه شُد در زمان
زَر دَر آمَد شُد زَریِّ او عِیان

دَست و پا انداخت زَرْ در بوته خَوش
در رُخِ آتش هَمی‌خَندَد رَگَش

جسمِ ما روپوشِ ما شُد در جَهان
ما چو دریا زیرِ این کَهْ در نَهان

شاهِ دین را مَنْگَر ای نادان به طین
کین نَظَر کرده‌ست اِبْلیس لَعین

کِی توان اَنْدود این خورشید را
با کَفِ گِلْ؟ تو بگو آخِر مرا

گَر بِریزی خاک و صَد خاکستَرَش
بر سَرِ نور او بَرآیَد بر سَرَش

کِهْ کِه باشد کو بِپوشَد رویِ آب؟
طین کِه باشد کو بِپوشَد آفتاب؟

خیزْ بِلْقیسا چو اَدْهَمْ شاهْ‌وار
دود ازین مُلکِ دو سه روزه بَر آر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۲ - تهدید فرستادن سلیمان علیه‌السلام پیش بلقیس کی اصرار میندیش بر شرک و تاخیر مکن
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - باقی قصهٔ ابراهیم ادهم قدس‌الله سره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.