۲۶۹ بار خوانده شده

بخش ۱۸ - بقیهٔ قصهٔ بنای مسجد اقصی

چون سُلیمان کرد آغازِ بِنا
پاکْ چون کعبه هُمایونْ چون مِنی

در بِنایَش دیده می‌شُد کَرّ و فَر
نی فَسُرده چون بِناهای دِگَر

در بِنا هر سنگ کَزْ کُه می‌سُکُست
فاش سیروا بی هَمی‌گفت از نَخُست

هَمچو از آب و گِلِ آدم‌ کَده
نورْ ز آهَک پاره‌ها تابان شُده

سنگْ بی‌حَمّالْ آینده شُده
وان دَر و دیوارها زنده شُده

حَق هَمی‌گوید که دیوارِ بِهشت
نیست چون دیوارها بی‌جان و زِشت

چون دَر و دیوارِ تَنْ با آگَهی‌ست
زنده باشد خانه چون شاهَنْشَهی‌ست

هم درخت و میوه هم آبِ زُلال
با بِهِشتی در حَدیث و در مَقال

زان که جَنَّت را نه ز آلَت بَسته‌اند
بلکه از اَعْمال و نِیَّت بَسته‌اند

این بِنا ز آب و گِلِ مُرده بُده‌ست
وان بِنا از طاعَتِ زنده شُده‌ست

این به اَصْلِ خویش مانَد پُرخَلَل
وان به اَصْلِ خود که عِلْم است و عَمَل

هم سَریر و قَصر و هم تاج و ثیاب
با بهشتی در سؤال و در جواب

فَرشْ بی‌فَرّاش پیچیده شود
خانه بی‌مِکْناسْ روبیده شود

خانهٔ دلْ بین زِ غَم ژولیده شُد
بی‌کَناس از توبه‌یی روبیده شُد

تَختِ او سَیّارْ بی‌حَمّال شُد
حَلْقه و دَر مُطرِب و قَوّال شُد

هست در دل زندگی دارُالْخُلود
در زَبانَم چون نمی‌آید چه سود؟

چون سُلَیمان دَر شُدی هر بامْداد
مَسجد اَنْدَر بَهرِ اِرْشادِ عِباد

پَند دادی گَهْ بگفت و لَحْن و ساز
گَهْ به فِعْل اَعْنی رُکوعی یا نماز

پَندِ فِعْلی خَلْق را جَذّاب‌تَر
که رَسَد در جانِ هر باگوش و کَر

اَنْدَر آن وَهْمِ امیری کَمْ بُوَد
در حَشَمْ تاثیرِ آن مُحْکَم بُوَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - شرح انما الممنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهم‌السلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.