۲۹۱ بار خوانده شده

بخش ۲۱۳ - جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس

خاک گوید خاکِ تَن را باز گَرد
تَرکِ جان کُن سویِ ما آ هَمچو گَرد

جِنْسِ مایی پیشِ ما اولیٰ تَری
بِهْ که زان تَن وا رَهیّ و زان تَری

گوید آری لیک من پابَسته‌ام
گَرچه هَمچون تو زِ هِجْران خسته‌ام

تَرّیِ تَن را بِجویَند آب‌ها
کِی تَری باز آ زِ غُربَت سویِ ما

گرمیِ تَن را هَمی‌خوانَد اثیر
که زِ ناری راهِ اَصْلِ خویش گیر

هست هفتاد و دو عِلَّت در بَدَن
از کَشِش‌هایِ عَناصِر بی‌رَسَن

عِلَّت آید تا بَدَن را بِسْکُلَد
تا عَناصِر هَمدِگَر را وا هِلَد

چار مُرغ‌اَند این عَناصِر بَسته‌پا
مرگ و رَنْجوریّ و عِلَّت پاگُشا

پایَشان از هَمدِگَر چون باز کرد
مُرغِ هر عُنصُر یَقینْ پرواز کرد

جَذبهٔ این اَصْل‌ها و فَرع‌ها
هر دَمی رَنجی نَهَد در جسمِ ما

تا که این ترکیب‌ها را بَر دَرَد
مُرغِ هر جُزوی به اَصْلِ خود پَرَد

حِکْمَتِ حَق مانِع آید زین عَجَل
جَمعَشان دارد به صِحَّت تا اَجَل

گوید ای اَجْزا اَجَل مَشْهود نیست
پَر زدن پیش از اَجَلْتان سود نیست

چون که هر جُزوی بِجویَد اِرْتِفاق
چون بُوَد جانِ غَریب اَنْدَر فِراق؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان
گوهر بعدی:بخش ۲۱۴ - منجذب شدن جان نیز به عالم ارواح و تقاضای او و میل او به مقر خود و منقطع شدن از اجزای اجسام کی هم کندهٔ پای باز روح‌اند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.