۳۱۳ بار خوانده شده

بخش ۲۰۸ - مثل زدن در رمیدن کرهٔ اسپ از آب خوردن به سبب شخولیدن سایسان

آن کِه فرموده‌ست او اَنْدَر خِطاب
کُرِّه و مادر هَمی‌خوردند آب

می‌شُخولیدند هر دَم آن نَفَر
بَهِر اسبان که هَلا هین آب خَور

آن شُخولیدن به کُرِّه می‌رَسید
سَر هَمی بَرداشت و از خور می‌رَمید

مادرش پُرسید کِی کُرِّه چرا
می‌رَمی هر ساعتی زین اِسْتِقا؟

گفت کُرِّه می‌شُخولَند این گروه
زِاتِّفاقِ بانگَشان دارم شِکوه

پس دِلَم می‌لَرزَد از جا می‌رَوَد
زِ اتِّفاقِ نَعْره خَوْفَم می‌رَسَد

گفت مادر تا جهان بوده‌ست ازین
کارْاَفْزایان بُدَند اَنْدَر زمین

هین تو کارِ خویش کُن ای اَرجُمند
زود کایشان ریشِ خود بَر می‌کَنند

وَقتْ تَنگ و می‌رَوَد آبِ فَراخ
پیش ازان کَزْ هَجْر گردی شاخْ شاخ

شُهره کاریزی‌ست پُر آبِ حَیات
آب کَشْ تا بَر دَمَد از تو نَبات

آبِ خِضْر از جویِ نُطْقِ اَوْلیا
می‌خوریم ای تشنهٔ غافل بیا

گَر نبینی آب کورانه به فَن
سویِ جو آوَر سَبو در جویْ زَن

چون شَنیدی کَنْدَرین جو آب هست
کور را تَقْلید باید کار بَست

جو فرو بَر مَشکِ آب‌اَنْدیش را
تا گِران بینی تو مَشکِ خویش را

چون گِران دیدی شَوی تو مُسْتَدِل
رَسْت از تَقْلیدِ خُشکْ آنگاه دل

گَر نَبینَد کورْ آبِ جو عِیان
لیکْ دانَد چون سَبو بیند گِران

که زِ جو اَنْدَر سَبو آبی بِرَفت
کین سَبُک بود و گران شُد ز آب و زَفْت

زان که هر بادی مَرا دَر می‌رُبود
باد می‌نَرْبایَدَم ثِقْلَم فُزود

مَر سَفیهان را رُبایَد هر هوا
زان که نَبْوَدْشان گِرانیِّ قُویٰ

کَشتی‌یی بی‌لَنْگر آمد مَردِ شَر
که زِ بادِ کَژْ نَیابد او حَذَر

لَنْگَرِ عقل است عاقل را اَمان
لَنْگری دَر یوزه کُن از عاقِلان

او مَدَدهایِ خِرَد چون دَر رُبود
از خَزینه دُرِّ آن دریایِ جود

زین چُنین اِمْدادْ دل پُر فَن شود
بِجْهَد از دل چَشمْ هم روشن شود

زان که نور از دلْ بَرین دیده نِشَست
تا چو دل شُد دیدهٔ تو عاطِل است

دلْ چو بر اَنْوارِ عقلی نیز زد
زان نَصیبی هم به دو دیده دَهَد

پس بِدان کآبِ مُبارک ز آسْمان
وَحْیِ دل‌ها باشد و صِدْقِ بَیان

ما چو آن کُرِّه هم آبِ جو خوریم
سویِ آن وَسواسِ طاعِنْ نَنْگَریم

پِیروِ پیغمبرانی رَهْ سِپَر
طَعْنهٔ خَلْقان همه بادی شُمَر

آن خداوندان که رَهْ طی کرده‌اند
گوشْ فا بانگِ سگان کِی کرده‌اند؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰۷ - جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود
گوهر بعدی:بخش ۲۰۹ - بقیهٔ ذکر آن مهمان مسجد مهمان‌کش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.