۲۹۱ بار خوانده شده

بخش ۲۰۱ - باقی قصهٔ مهمان آن مسجد مهمان کش و ثبات و صدق او

آن غریبِ شهرِ سَربالا طَلَب
گفت می‌خُسبَم دَرین مَسجد به شب

مَسجدا گَر کَربَلایِ من شَوی
کعبهٔ حاجَت‌رَوایِ من شَوی

هین مرا بُگْذار ای بُگْزیده دار
تا رَسَن‌بازی کُنم مَنْصوروار

گَر شُدیْت اَنْدَر نَصیحت جِبْرئیل
می‌نخواهد غَوْث در آتشْ خَلیل

جِبْرئیلا رو که من اَفْروخته
بهترم چون عود و عَنْبَر سوخته

جِبْرئیلا گَر چه یاری می‌کُنی
چون برادرْ پاس داری می‌کُنی

ای برادر من بر آذر چابُکَم
من نه آن جانم که گردم بیش و کَم

جانِ حیوانی فَزایَد از عَلَف
آتشی بود و چو هیزُم شُد تَلَف

گَر نگشتی هیزُم او مُثْمِر بُدی
تا اَبَد مَعْمور و هم عامِر بُدی

بادِ سوزان است این آتش بِدان
پَرتوِ آتش بُوَد نه عینِ آن

عینِ آتش در اَثیر آمد یَقین
پَرتو و سایه‌یْ وِیْ است اَنْدَر زمین

لاجَرَم پَرتو نَپایَد زِاضْطِراب
سویِ مَعْدن باز می‌گردد شِتاب

قامَتِ تو بَر قَرار آمد بساز
سایه‌اَت کوتَه دَمی یک‌دَمْ دراز

زان که در پَرتو نَیابَد کَس ثَبات
عَکس‌ها وا گشت سویِ اُمَّهات

هین دَهان بَر بَند فِتْنه لبْ گُشاد
خُشک آرْ اَللهُ اَعْلَم بِالرَّشاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را
گوهر بعدی:بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.