۸۶۵ بار خوانده شده
بخش ۱۸۲ - پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوهتر و محتشمتر و پر نعمتتر و دلگشاتر
گفت معشوقی به عاشق کِی فَتیٰ
تو به غُربَت دیدهیی بَسْ شهرها
پس کُدامین شهر زانها خوشتَر است؟
گفت آن شهری که در وِیْ دِلْبَر است
هرکجا باشد شَهِ ما را بِساط
هست صَحرا گَر بُوَد سَمُّ الْخِیاط
هرکجا که یوسُفی باشد چو ماه
جَنَّت است اَرْچه که باشد قَعْرِ چاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تو به غُربَت دیدهیی بَسْ شهرها
پس کُدامین شهر زانها خوشتَر است؟
گفت آن شهری که در وِیْ دِلْبَر است
هرکجا باشد شَهِ ما را بِساط
هست صَحرا گَر بُوَد سَمُّ الْخِیاط
هرکجا که یوسُفی باشد چو ماه
جَنَّت است اَرْچه که باشد قَعْرِ چاه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۸۱ - عزم کردن آن وکیل ازعشق کی رجوع کند به بخارا لاابالیوار
گوهر بعدی:بخش ۱۸۳ - منع کردن دوستان او را از رجوع کردن به بخارا وتهدید کردن و لاابالی گفتن او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.