۳۲۵ بار خوانده شده
نَفْیِ آن یک چیز و اِثْباتَش رَواست
چون جِهَت شُد مُختلف نِسْبَت دوتاست
ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتْ از نِسْبَت است
نَفی و اِثْبات است و هر دو مُثبَت است
آنْ تو اَفْکَندی چو بر دستِ تو بود
تو نه اَفْکَندی که قُوَّت حَقْ نِمود
زورِ آدمزاد را حَدّی بُوَد
مُشتِ خاکْ اِشْکَستِ لشکر کِی شود؟
مُشتْ مُشتِ توست و اَفْکَندن زِ ماست
زین دو نِسْبَت نَفی و اِثْباتَش رَواست
یَعْرِفُونَ الْاَنْبیا اَضْدادُهُم
مِثْلَ ما لا یَشْتَبِه اَوْلادُهُم
هَمچو فرزندانِ خود دانَندَشان
مُنْکِران با صد دلیل و صد نِشان
لیکْ از رَشک و حَسَد پنهان کُنند
خویشتن را بر نَدانَم میزَنند
پس چو یَعْرِف گفت چون جایِ دِگَر
گفت لایَعْرِفُهُمْ غَیْری فَذَر
اِنَّهُمْ تَحْتَ قِبابی کامِنون
جُز که یَزدانْشان نداند ز آزمون
هم به نِسْبَت گیر این مَفْتوح را
که بِدانیّ و ندانی نوح را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چون جِهَت شُد مُختلف نِسْبَت دوتاست
ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتْ از نِسْبَت است
نَفی و اِثْبات است و هر دو مُثبَت است
آنْ تو اَفْکَندی چو بر دستِ تو بود
تو نه اَفْکَندی که قُوَّت حَقْ نِمود
زورِ آدمزاد را حَدّی بُوَد
مُشتِ خاکْ اِشْکَستِ لشکر کِی شود؟
مُشتْ مُشتِ توست و اَفْکَندن زِ ماست
زین دو نِسْبَت نَفی و اِثْباتَش رَواست
یَعْرِفُونَ الْاَنْبیا اَضْدادُهُم
مِثْلَ ما لا یَشْتَبِه اَوْلادُهُم
هَمچو فرزندانِ خود دانَندَشان
مُنْکِران با صد دلیل و صد نِشان
لیکْ از رَشک و حَسَد پنهان کُنند
خویشتن را بر نَدانَم میزَنند
پس چو یَعْرِف گفت چون جایِ دِگَر
گفت لایَعْرِفُهُمْ غَیْری فَذَر
اِنَّهُمْ تَحْتَ قِبابی کامِنون
جُز که یَزدانْشان نداند ز آزمون
هم به نِسْبَت گیر این مَفْتوح را
که بِدانیّ و ندانی نوح را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۷۵ - فرق میان دانستن چیزی به مثال و تقلید و میان دانستن ماهیت آن چیز
گوهر بعدی:بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.