۳۳۴ بار خوانده شده

بخش ۱۶۵ - در آمدن حمزه رضی الله عنه در جنگ بی زره

اَنْدَر آخِر حَمْزه چون در صَف شُدی
بی‌زِرِه سَرمَست در غَزْو آمدی

سینه باز و تَنْ برهنه پیشْ پیش
دَر فَکَندی در صَفِ شمشیرْ خویش

خَلْق پُرسیدند کِی عَمِّ رَسول
ای هِزَبرِ صَفْ‌شِکَن شاهِ فُحول

نه تو لا تُلْقوا بِاَیْدیکُمْ اِلیٰ
تَهْلُکَه خواندی زِ پیغامِ خدا؟

پس چرا تو خویش را در تَهْلُکَه
می دَر اَنْدازی چُنین در مَعْرکَه؟

چون جوان بودیّ و زَفْت و سخت‌زِهْ
تو نمی‌رفتی سویِ صَفْ بی‌زِرِه

چون شُدی پیر و ضعیف و مُنْحَنی
پَرده‌هایِ لا اُبالی می‌زَنی؟

لا اُبالی‌وار با تیغ و سِنان
می‌نِمایی دار و گیر و اِمْتِحان؟

تیغْ حُرمَت می‌نَدارد پیر را
کِی بُوَد تمییزْ تیغ و تیر را؟

زین نَسَق غم خوارگانِ بی‌خَبَر
پَند می‌دادند او را از غِیَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶۴ - حکایت آن زنی کی فرزندش نمی‌زیست بنالید جواب آمد کی آن عوض ریاضت تست و به جای جهاد مجاهدانست ترا
گوهر بعدی:بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.