۳۵۲ بار خوانده شده

بخش ۱۵۲ - آمدن آن زن کافر با طفل شیرخواره به نزدیک مصطفی علیه السلام و ناطق شدن عیسی‌وار به معجزات رسول صلی الله علیه و سلم

هم ازان دِهْ یک زنی از کافِران
سویِ پیغامبر دَوان شُد زِ امْتِحان

پیشِ پیغامبر دَر آمَد با خِمار
کودکی دو ماهه زن را بر کِنار

گفت کودک سَلَّمَ اللهُ عَلَیْک
یا رَسولَ اَللهْ قَدْ جِئْنا اِلَیْک

مادرش از خشم گُفتَش هی خَموش
کیْت اَفْکَند این شهادت را به گوش؟

این کی اَت آموخت ای طِفْلِ صَغیر
که زبانَت گشت در طِفْلی جَریر؟

گفت حَق آموخت آن گَهْ جِبْرئیل
در بَیان با جبرئیلم من رَسیل

گفت کو؟ گفتا که بالایِ سَرَت
می‌نَبینی؟ کُن به بالا مَنْظَرَت

ایستاده بر سَرِ تو جِبْرئیل
مَر مرا گشته به صد گونه دلیل

گفت می‌بینی تو؟ گفتا که بلی
بر سَرَت تابانْ چو بَدْری کامِلی

می‌بیاموزَد مرا وَصْفِ رَسول
زان عُلُّوَم می‌رَهانَد زین سُفول

پس رَسولَش گفت ای طِفْلِ رَضیع
چیست نامَت؟ باز گو و شو مُطیع

گفت نامَم پیشِ حَقْ عَبْدُالْعَزیز
عَبْدِ عُزّی پیشِ این یک مُشتِ حیز

من زِ عُزّی پاک و بیزار و بَری
حَقِّ آن که دادَت این پیغامبری

کودکِ دو ماهه هَمچون ماهِ بَدْر
درسِ بالغ گفته چون اَصْحابِ صَدْر

پس حَنوط آن دَمْ زِ جَنَّت دَر رَسید
تا دِماغِ طِفْل و مادر بو کَشید

هر دو می‌گفتند کَزْ خَوْفِ سُقوط
جانْ سِپُردن بِهْ بَرین بویِ حَنوط

آن کسی را کِشْ مُعَرِّف حَقْ بُوَد
جامِد و نامیش صد صَدَّق زَنَد

آن کسی را کِشْ خدا حافظ بُوَد
مُرغ و ماهی مَر وِرا حارِس شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۵۱ - بیان آنک حق تعالی هرچه داد و آفرید از سماوات و ارضین و اعیان و اعراض همه باستدعاء حاجت آفرید خود را محتاج چیزی باید کردن تا بدهد کی امن یجیب المضطر اذا دعاه اضطرار گواه استحقاقست
گوهر بعدی:بخش ۱۵۳ - ربودن عقاب موزهٔ مصطفی علیه السلام و بردن بر هوا و نگون کردن و از موزه مار سیاه فرو افتادن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.