۳۱۰ بار خوانده شده

بخش ۱۲۰ - صفت خرمی شهر اهل سبا و ناشکری ایشان

اَصْلَشان بَد بود آن اَهْلِ سَبا
می‌رَمیدَنْدی زِ اَسْبابِ لِقا

دادَشان چندان ضیاع و باغ و راغ
از چَپ و از راست از بَهرِ فَراغ

بَسْ که می‌افتاد از پُرّی ثِمار
تَنگ می‌شُد مَعْبَرِرَهْ بر گُذار

آن نِثارِ میوه رَهْ را می‌گرفت
از پُریِّ میوه رَهْ‌رو در شِگِفت

سَلّه بر سَر در درختِسْتانَشان
پُر شُدی ناخواست از میوه‌فَشان

بادْ آن میوه فَشانْدی نه کسی
پُر شُدی زان میوه دامَن‌ها بَسی

خوشه‌هایِ زَفْت تا زیر آمده
بر سَر و رویِ رَوَنده می‌زَده

مَردِ گُلْخَن‌تاب از پُریِّ زَر
بَسته بودی در میانْ زَرّینْ کَمَر

سَگْ کُلیچه کوفْتی در زیرِ پا
تُخْمه بودی گُرگِ صَحرا از نَوا

گشته ایمِن شهر و دِهْ از دُزد و گُرگ
بُز نَتَرسیدی هم از گُرگِ سُتُرگ

گَر بگویم شَرحِ نِعْمَت‌هایِ قَوْم
که زیادت می‌شُد آن یَوْمًا بِیَوْم

مانِع آید از سُخَن‌هایِ مُهِم
اَنْبیا بُردند اَمْرِ فَاسْتَقِم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن
گوهر بعدی:بخش ۱۲۱ - آمدن پیغامبران حق به نصیحت اهل سبا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.