۲۹۸ بار خوانده شده

بخش ۱۱۵ - قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو

هم بِدان تیغَش بِفَرمود او قِصاص
کی کُند مَکْرَش زِ عِلْمِ حَق خَلاص؟

حِلْمِ حَقْ گَرچه مُواساها کُند
لیکْ چون از حَد بِشُد پیدا کُند

خون نَخُسبَد دَرفُتَد در هر دلی
مَیْلِ جُست و جوی و کَشفِ مُشکلی

اِقْتِضایِ داوریِّ رَبِّ دین
سَر بَر آرَد از ضَمیرِ آن و این

کان فُلان چون شُد؟ چه شُد حالَش؟ چه گشت؟
هم چُنان که جوشَد از گُلْزارْ کَشت

جوشِشِ خون باشد آن وا جُست‌ها
خارِشِ دل‌ها و بَحث و ماجَرا

چون که پیداگشت سِرِّ کارِ او
مُعْجزه‌یْ داوود شُد فاش و دوتو

خَلْق جُمله سَر بِرِهنه آمدند
سَر به سَجْده بر زمین‌ها می‌زدند

ما همه کورانِ اصلی بوده‌ایم
از تو ما صد گون عَجایب دیده‌ایم

سنگ با تو در سُخَن آمد شَهیر
کَزْ برایِ غَزْوِ طالوتَم بگیر

تو به سه سنگ و فَلاخَن آمدی
صد هزاران مَرد را بَر هَم زدی

سَنگ‌هایَت صدهزاران پاره شُد
هر یکی هر خَصْم را خونْ‌خواره شُد

آهن اَنْدَر دستِ تو چون موم شُد
چون زِرِه‌سازی تو را مَعْلوم شُد

کوه‌ها با تو رَسایِل شُد شَکور
با تو می‌خوانَنْد چون مُقْری زَبور

صد هزاران چَشمِ دلْ بُگْشاده شُد
از دَمِ تو غَیْب را آماده شُد

وان قَوی‌تَر زان همه کین دایم است
زندگی بَخشی که سَرمَد قایِم است

جانِ جُمله‌یْ مُعْجزات این است خَود
کو بِبَخشَد مُرده را جانِ اَبَد

کُشته شُد ظالِم جهانی زنده شُد
هر یکی از نو خدا را بَنده شُد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۴ - برون رفتن به سوی آن درخت
گوهر بعدی:بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بی‌کسب و بی‌حساب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.