۲۶۴ بار خوانده شده

بخش ۱۱۴ - برون رفتن به سوی آن درخت

چون بُرون رَفتند سویِ آن درخت
گفت دَستَش را سِپَس بَندید سَخت

تا گُناه و جُرمِ او پیدا کُنم
تا لِوایِ عَدلْ بر صَحرا زَنَم

گفت ای سگ جَدِّ او را کشته‌یی
تو غُلامی خواجه زین رو گَشته‌یی

خواجه را کُشتیّ و بُردی مالِ او
کرد یَزدانْ آشکارا حالِ او

آن زَنَت او را کَنیزک بوده است
با همین خواجه جَفا بِنْموده است

هر چه زو زاییده ماده یا که نَر
مُلْکِ وارِث باشد آن‌ها سَر به سَر

تو غُلامی کَسْب و کارَت مُلْکِ اوست
شَرع جُستی شَرع بِسْتان رو نِکوست

خواجه را کُشتی به اِسْتَم زارْ زار
هم بَرین جا خواجه گویان زینهار

کارْد از اِشْتاب کردی زیرِ خاک
از خیالی که بِدیدی سَهْمناک

نَکْ سَرَش با کارْد در زیرِ زمین
باز کاوید این زمین را هم چُنین

نامِ این سگْ هم نِبِشته کارد بَر
کرد با خواجه چُنین مَکْر و ضَرَر

هم چُنان کردند چون بِشْکافْتَند
در زمین آن کارْد و سَر را یافتَند

وَلْوَله در خَلْق اُفْتاد آن زمان
هر یکی زُنّار بُبْرید از میان

بَعد ازان گُفتَش بیا ای دادْخواه
دادِ خود بِسْتان بِدان رویِ سیاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۳ - گواهی دادن دست و پا و زبان بر سر ظالم هم در دنیا
گوهر بعدی:بخش ۱۱۵ - قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.