۴۰۱ بار خوانده شده
اَنْبیا گویند روزِ چاره رَفت
چاره آن جا بود و دستاَفْزارِ زَفت
مُرغِ بیهنگامی ای بَدبَخت رو
تَرکِ ما گو خونِ ما اَنْدَر مَشو
رو بِگَردانَد به سویِ دستِ چپ
در تَبار و خویش گویَنْدَش که خَپ
هین جوابِ خویش گو با کِردگار
ما کِهایم ای خواجه دست از ما بِدار
نه ازین سو نه ازان سو چاره شُد
جانِ آن بیچارهدلْ صد پاره شُد
از همه نومید شُد مِسْکین کِیا
پس بَرآرَد هر دو دستْ اَنْدَر دُعا
کَزْ همه نومید گشتم ای خدا
اَوَّل و آخِر توییّ و مُنْتَها
در نماز این خوشْ اِشارتها بِبین
تا بِدانی کین بخواهد شُد یَقین
بَچّه بیرون آر از بَیْضهیْ نماز
سَر مَزَن چون مُرغِ بیتَعْظیم و ساز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چاره آن جا بود و دستاَفْزارِ زَفت
مُرغِ بیهنگامی ای بَدبَخت رو
تَرکِ ما گو خونِ ما اَنْدَر مَشو
رو بِگَردانَد به سویِ دستِ چپ
در تَبار و خویش گویَنْدَش که خَپ
هین جوابِ خویش گو با کِردگار
ما کِهایم ای خواجه دست از ما بِدار
نه ازین سو نه ازان سو چاره شُد
جانِ آن بیچارهدلْ صد پاره شُد
از همه نومید شُد مِسْکین کِیا
پس بَرآرَد هر دو دستْ اَنْدَر دُعا
کَزْ همه نومید گشتم ای خدا
اَوَّل و آخِر توییّ و مُنْتَها
در نماز این خوشْ اِشارتها بِبین
تا بِدانی کین بخواهد شُد یَقین
بَچّه بیرون آر از بَیْضهیْ نماز
سَر مَزَن چون مُرغِ بیتَعْظیم و ساز
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۹۸ - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی
گوهر بعدی:بخش ۱۰۰ - شنیدن دقوقی در میان نماز افغان آن کشتی کی غرق خواست شدن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.