۴۱۳ بار خوانده شده

بخش ۹۷ - پیش رفتن دقوقی به امامت آن قوم

در تَحیّات و سَلامُ الصّالِحین
مَدْحِ جُمله اَنْبیا آمد عَجین

مَدْح‌ها شُد جُملگی آمیخته
کوزه‌ها در یک لَگَن دَر ریخته

زان که خود مَمْدوحْ جُز یک بیش نیست
کیش‌ها زین رویْ جُز یک کیش نیست

دان که هر مَدْحی به نورِ حَق رَوَد
بر صُوَر وَاشْخاصْ عاریَّت بُوَد

مَدْح‌ها جُزْ مُسْتَحِق را کِی کُنند؟
لیکْ بر پِنْداشت گُمْرَه می‌شوند

هَمچو نوری تافته بر حایِطی
حایِط آن اَنْوار را چون رابِطی

لاجَرَم چون سایه سویِ اَصْل رانْد
ضالْ مَهْ گُم کرد و زِاسْتایِش بِمانْد

یا زِ چاهی عَکسِ ماهی وا نِمود
سَر به چَهْ در کرد و آن را می‌سُتود

در حقیقتْ مادِحِ ماه است او
گَرچه جَهْلِ او به عَکسَش کرد رو

مَدْحِ او مَهْ‌راست نه آن عَکس را
کُفر شُد آن چون غَلَط شُد ماجَرا

کَزْ شَقاوَت گشت گُمْ‌رَهْ آن دلیر
مَهْ به بالا بود و او پِنْداشت زیر

زین بُتان خَلْقانْ پَریشان می‌شوند
شَهْوتِ رانْده پَشیمان می‌شوند

زان که شَهْوت با خیالی رانْده است
وَزْ حقیقت دورتَر وا مانْده است

با خیالی مَیْلِ تو چون پَر بُوَد
تا بِدان پَر بر حقیقت بَر شود

چون بِرانْدی شَهْوتی پَرَّت بِریخت
لَنْگ گشتی وان خیالْ از تو گُریخت

پَر نِگَه دار و چُنین شَهْوت مَران
تا پَرِ مَیْلَت بَرَد سویِ جِنان

خَلْق پِنْدارند عِشْرت می‌کُنَند
بر خیالی پَرِّ خود بَر می‌کَنَند

وامْ‌دارِ شَرحِ این نکته شُدم
مُهْلَتَم دِهْ مُعْسِرَم زان تَن زدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
گوهر بعدی:بخش ۹۸ - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.