۵۰۹ بار خوانده شده

بخش ۹۵ - هفت مرد شدن آن هفت درخت

بَعد دیری گشت آن‌ها هفت مَرد
جُمله در قَعْده پِیِ یَزدانِ فَرد

چَشمْ می‌مالَم که آن هفت اَرْسلان
تا کیانَند و چه دارند از جهان؟

چون به نزدیکی رَسیدم من زِ راه
کردم ایشان را سلام از اِنْتِباه

قوم گُفتندَم جوابِ آن سلام
ای دَقوقی مَفْخَر و تاجِ کِرام

گفتم آخِر چون مرا بِشْناختند؟
پیش ازین بر من نَظَر نَنْداختند؟

از ضَمیرِ من بِدانِسْتَند زود
یکدِگَر را بِنْگَریدَند از فُرود

پاسُخَم دادند خندان کِی عَزیز
این بِپوشیده‌ست اکنون بر تو نیز؟

بر دلی کو در تَحَیُّر با خداست
کِی شود پوشیده رازِ چَپّ و راست؟

گفتم اَرْ سویِ حَقایق بِشْکُفَند
چون زِ اسمِ حَرفِ رَسْمی واقِفَند؟

گفت اگر اِسْمی شود غَیْب از وَلی
آن زِ اِسْتِغْراق دان نَزْ جاهِلی

بعد ازان گفتند ما را آرزوست
اِقْتدا کردن به تو ای پاکْ دوست

گفتم آری لیکْ یک ساعت که من
مُشکلاتی دارم از دورِ زَمَن

تا شود آن حَلْ به صُحبَت‌هایِ پاک
که به صُحبَت رویَد انگوری زِ خاک

دانهٔ پُرمَغْز با خاکِ دُژَم
خَلْوَتیّ و صُحبَتی کرد از کَرَم

خویشتن در خاکْ کُلّی مَحْو کرد
تا نَمانْدَش رنگ و بو و سُرخ و زَرد

از پَسِ آن مَحْو قَبْضِ او نَمانْد
پَرگُشاد و بَسْط شُد مَرکَب بِرانْد

پیشِ اَصْلِ خویشْ چون بی‌خویش شُد
رَفت صورتْ جِلْوهٔ مَعْنیش شُد

سَر چُنین کردند هین فَرمانْ تو راست
تَفِّ دلْ از سَر چُنین کردن بِخاست

ساعتی با آن گروهِ مُجْتَبیٰ
چون مُراقب گشتم و از خود جُدا

هم در آن ساعت زِ ساعتْ رَسْت جان
زان که ساعتْ پیر گرداند جوان

جُمله تَلْوین‌ها زِ ساعت خاسته‌ست
رَسْت از تَلْوین که از ساعت بِرَست

چون زِ ساعت ساعتی بیرون شَوی
چون نَمانَد مَحْرَمِ بی‌چون شَوی

ساعت از بی‌ساعتی آگاه نیست
زان کِشْ آن سو جُز تَحَیُّر راه نیست

هر نَفَر را بر طَویله‌یْ خاصِ او
بَسته‌اَند اَنْدَر جهانِ جست و جو

مُنْتَصِب بر هر طَویله رایِضی
جُز به دَستوری نَیایَد رافِضی

از هَوَس گَر از طَویله بِسْکُلَد
در طَویله‌یْ دیگران سَر دَر کُند

در زمانْ آخُرجیانِ چُستِ خَوش
گوشهٔ اَفْسارِ او گیرند و کَش

حافِظان را گَر نَبینی ای عَیار
اِخْتیارت را بِبین بی اختیار

اختیاری می‌کُنیّ و دست و پا
بَر گُشادَستَت چرا حَبْسی؟ چرا؟

رویْ در اِنْکارِ حافظ بُرده‌یی
نامْ تَهْدیداتِ نَفْسَش کرده‌یی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۴ - یک درخت شدن آن هفت درخت
گوهر بعدی:بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.