۴۴۹ بار خوانده شده

بخش ۷۸ - جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود

بود شیخی رَهْنِمایی پیش ازین
آسمانی شمعْ بر رویِ زمین

چون پَیَمبَر درمیانِ اُمَّتان
دَر گُشایِ روضهٔ دارُالْجِنان

گفت پیغامبر که شیخِ رَفته پیش
چون نَبی باشد میانِ قَوْمِ خویش

یک صَباحی گُفتَش اَهْلِ بیتِ او
سَختْ‌دل چونی؟ بگو ای نیک‌خو

مازِ مرگ و هَجْرِ فرزندانِ تو
نوحه می‌داریم با پُشتِ دوتو

تو نمی‌گِریی نمی‌زاری چرا؟
یا که رَحْمَت نیست اَنْدَر دلْ تو را؟

چون تو را رَحْمی نباشد در دَرون
پس چه اومیدَسْتِمان از تو کُنون؟

ما به اومیدِ توایم این پیشوا
که بِنَگْذاری توما را در فَنا

چون بِیارایَند روزِ حَشْرْ تَخت
خود شَفیعِ ما تویی آن روزِ سَخت

درچُنان روز و شبِ بی‌زینْهار
ما به اِکْرامِ تویم اومیدوار

دستِ ما و دامَنِ توست آن زمان
که نَمانَد هیچ مُجْرِم را اَمان

گفت پیغامبر که روزِ رَستْخیز
کِی گُذارَم مُجْرِمان را اشکْ‌ریز؟

من شَفیعِ عاصیان باشم به جان
تا رَهانَمْشان زِ اِشْکَنجه‌یْ گِران

عاصیانْ وَاهْلِ کَبایِر را به جَهْد
وارَهانَم از عِتابِ نَقْضِ عَهْد

صالِحانِ اَمَّتَم خود فارِغَند
از شِفاعَت‌هایِ من روزِ گَزَند

بلکه ایشان را شِفاعَت‌ها بُوَد
گُفتَشان چون حُکْمِ نافِذ می‌رَوَد

هیچ وازِرْ وِزْرِ غَیری بَر نداشت
من نِیَم وازِر خُدایم بَر فَراشت

آن کِه بی‌وِزْر است شیخ است ای جوان
در قَبولِ حَقْ چواَنْدَر کَفْ کَمان

شیخ کِه بْوَد؟ پیر یعنی مو سپید
مَعنیِ این مو بِدان ای کَژْامید

هست آن مویِ سِیَه هستیِّ او
تا زِ هَستی‌اَش نَمانَد تایِ مو

چون که هَستی‌اَش نَمانَد پیرْ اوست
گَر سِیَه‌مو باشد او یا خود دوموست

هست آن مویِ سِیَه وَصْفِ بَشَر
نیست آن مو مویِ ریش و مویِ سَر

عیسی اَنْدَر مَهْد بَر دارد نَفیر
که جوان ناگشته ما شیخیم و پیر

گَر رَهید از بَعْضِ اَوْصافِ بَشَر
شیخ نَبْوَد کَهْل باشد ای پسر

چون یکی مویِ سِیَه کان وَصْفِ ماست
نیست بر وِیْ شیخ و مَقْبولِ خداست

چون بُوَد مویش سِپید اَرْبا خود است
او نه پیر است و نه خاصِ ایزد است

وَرْ سَرِ مویی زِ وَصْفَش باقی است
او نه از عَرش است او آفاقی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۷ - اجتماع اجزای خر عزیر علیه السلام بعد از پوسیدن باذن الله و درهم مرکب شدن پیش چشم عزیر علیه السلام
گوهر بعدی:بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.