۳۰۹ بار خوانده شده

بخش ۷۳ - متهم کردن آن شیخ را با دزدان وبریدن دستش را

بیست از دُزدان بُدَند آنجا و بیش
بَخْش می‌کردند مَسْروقاتِ خویش

شِحْنه را غَمّاز آگَهْ کرده بود
مَردمِ شِحْنه بَر افتادند زود

هم بِدان‌جا پایِ چپّ و دستِ راست
جُمله را بُبْرید و غوغایی بِخاست

دستِ زاهِد هم بُریده شُد غَلَط
پاش را می‌خواست هم کردن سَقَط

در زمان آمد سَواری بَسْ گُزین
بانگ بَرزَد بر عَوان کِی سگ بِبین

این فُلان شیخ است از اَبْدالِ خدا
دستِ او را تو چرا کردی جُدا؟

آن عَوان بِدْرید جامه تیز رَفت
پیشِ شِحْنه داد آگاهیش تَفْت

شِحْنه آمد پا بِرِهنه عُذْرخواه
که ندانستم خدا بر من گُواه

هین بِحِل کُن مَر مرا زین کارِ زشت
ای کَریم و سَروَرِ اَهْلِ بهشت

گفت می‌دانم سَبَب این نیش را
می‌شِناسَم من گناهِ خویش را

من شِکَستم حُرمَتِ اَیْمانِ او
پَسْ یَمینَم بُرد دادِسْتانِ او

من شِکَستم عَهْد و دانستم به دست
تا رَسید آن شومیِ جُرات به دست

دستِ ما و پایِ ما و مَغْز و پوست
باد ای والی فِدایِ حُکْمِ دوست

قِسْمِ من بود این تو را کردم حَلال
تو ندانستی تو را نَبْوَد وَبال

وان کِه او دانست او فَرمان‌رَواست
با خدا سامانِ پیچیدن کجاست؟

ای بَسا مُرغی پَریده دانه‌جو
که بُریده حَلْقِ او هم حَلْقِ او

ای بَسا مُرغی زِ مَعْده وَزْ مَغَص
بر کِنارِ بامْ مَحْبوسِ قَفَص

ای بَسا ماهی در آبِ دورْدست
گشته از حِرصِ گِلو مَاخوذِ شَسْت

ای بَسا مَسْتور در پَرده بُده
شومیِ فَرْج و گِلو رُسوا شُده

ای بَسا قاضیِّ حَبْرِ نیک‌ْخو
از گِلو و رِشْوتی او زَرْدرو

بلکه در هاروت و ماروتْ آن شَراب
از عُروجِ چَرخَشان شُد سَدِّ باب

با یَزید از بَهرِ این کرد اِحْتِراز
دید در خود کاهِلی اَنْدَر نماز

از سَبَب اندیشه کرد آن ذو لُباب
دیدِ عِلَّتْ خوردنِ بسیار از آب

گفت تا سالی نخواهم خورْد آب
آن چُنان کرد و خدایش داد تاب

این کَمینه جَهْدِ او بُد بَهرِ دین
گشت او سُلطان و قُطْبُ الْعارِفین

چون بُریده شُد برایِ حَلْقْ دست
مَردِ زاهِد را دَرِ شَکْویٰ بِبَست

شیخِ اَقْطَع گشت نامَش پیشِ خَلْق
کرد مَعْروفَش بِدین آفاتِ حَلْق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۲ - مضطرب شدن فقیر نذر کرده بکندن امرود از درخت و گوشمال حق رسیدن بی مهلت
گوهر بعدی:بخش ۷۴ - کرامات شیخ اقطع و زنبیل بافتن او بدو دست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.