۵۰۰ بار خوانده شده
کودکانِ مَکْتَبی از اوسْتاد
رَنج دیدند از مَلال و اِجْتِهاد
مَشورت کردند در تَعْویقِ کار
تا مُعَلِّم دَر فُتَد در اِضْطِرار
چون نمیآید وِرا رَنْجورییی
که بگیرد چند روزْ او دورییی؟
تا رَهیم از حَبْس و تَنگیّ و زِ کار
هستْ او چون سَنگِ خارا بَر قَرار
آن یکی زیرکتَر این تَدبیر کرد
که بِگویَد اوسْتا چونی تو زَرْد؟
خیر باشد رنگِ تو بر جایْ نیست
این اَثَر یا از هوا یا از تَبیست
اندکی اَنْدَر خیال اُفْتَد ازین
تو برادر هم مَدَد کُن اینچُنین
چون دَرآیی از دَرِ مَکْتَب بِگو
خیر باشد اوسْتاد اَحْوالِ تو
آن خیالَش اندکی اَفْزون شود
کَزْ خیالی عاقِلی مَجنون شود
آن سِوُم وان چارُم و پنجم چُنین
در پِیِ ما غَم نِمایید و حَنین
تا چو سی کودک تَواتُر این خَبَر
مُتَّفِق گویند یابَد مُسْتَقَر
هر یکی گُفتَش که شاباش ای ذَکی
بادْ بَختَت بر عِنایَت مُتَّکی
مُتَّفِق گشتند در عَهْدِ وَثیق
که نگرداند سُخَن را یک رَفیق
بَعد ازان سوگند داد او جُمله را
تا که غَمّازی نگوید ماجَرا
رایِ آن کودک بِچَربید از همه
عقلِ او در پیش میرفت از رَمه
آن تَفاوت هست در عقلِ بَشَر
که میانِ شاهِدان اَنْدَر صُوَر
زین قِبَل فَرمود اَحمَد در مَقال
در زبان پنهان بُوَد حُسنِ رِجال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
رَنج دیدند از مَلال و اِجْتِهاد
مَشورت کردند در تَعْویقِ کار
تا مُعَلِّم دَر فُتَد در اِضْطِرار
چون نمیآید وِرا رَنْجورییی
که بگیرد چند روزْ او دورییی؟
تا رَهیم از حَبْس و تَنگیّ و زِ کار
هستْ او چون سَنگِ خارا بَر قَرار
آن یکی زیرکتَر این تَدبیر کرد
که بِگویَد اوسْتا چونی تو زَرْد؟
خیر باشد رنگِ تو بر جایْ نیست
این اَثَر یا از هوا یا از تَبیست
اندکی اَنْدَر خیال اُفْتَد ازین
تو برادر هم مَدَد کُن اینچُنین
چون دَرآیی از دَرِ مَکْتَب بِگو
خیر باشد اوسْتاد اَحْوالِ تو
آن خیالَش اندکی اَفْزون شود
کَزْ خیالی عاقِلی مَجنون شود
آن سِوُم وان چارُم و پنجم چُنین
در پِیِ ما غَم نِمایید و حَنین
تا چو سی کودک تَواتُر این خَبَر
مُتَّفِق گویند یابَد مُسْتَقَر
هر یکی گُفتَش که شاباش ای ذَکی
بادْ بَختَت بر عِنایَت مُتَّکی
مُتَّفِق گشتند در عَهْدِ وَثیق
که نگرداند سُخَن را یک رَفیق
بَعد ازان سوگند داد او جُمله را
تا که غَمّازی نگوید ماجَرا
رایِ آن کودک بِچَربید از همه
عقلِ او در پیش میرفت از رَمه
آن تَفاوت هست در عقلِ بَشَر
که میانِ شاهِدان اَنْدَر صُوَر
زین قِبَل فَرمود اَحمَد در مَقال
در زبان پنهان بُوَد حُسنِ رِجال
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۷ - بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم
گوهر بعدی:بخش ۵۹ - عقول خلق متفاوتست در اصل فطرت و نزد معتزله متساویست تفاوت عقول از تحصیل علم است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.