۳۲۶ بار خوانده شده

بخش ۲۲ - دعوی طاوسی کردن آن شغال کی در خم صباغ افتاده بود

وان شَغالِ رنگْ‌رنگ آمد نَهُفت
بر بُناگوشِ مَلامَت‌گَر بِگُفت

بِنْگَر آخِر در من و در رنگِ من
یک صَنَم چون من ندارد خود شَمَن

چون گُلِسْتان گشته‌ام صد رنگ و خَوش
مَر مرا سَجْده کُن از من سَر مَکَش

کَرّ و فَرّ و آب و تاب و رَنگ بین
فَخْرِ دنیا خوان مرا و رُکْنِ دین

مَظْهَرِ لُطْفِ خدایی گشته‌ام
لوحِ شَرحِ کِبْریایی گشته‌ام

ای شَغالان هین مَخوانیدم شَغال
کِی شِغالی را بُوَد چندین جَمال؟

آن شَغالان آمدند آن جا به جمع
هَمچو پَروانه به گِرداگِردِ شمع

پَس چه خوانیمَت؟ بِگو ای جوهری
گفت طاوسِ نَرِ چون مُشتری

پس بِگُفتَندَش که طاوسانِ جان
جِلْوه‌ها دارند اَنْدَر گُلْسِتان

تو چُنان جِلْوه کُنی؟ گفتا که نی
بادیه نارَفته چون کوبَم مِنی؟

بانگِ طاووسان کُنی؟ گفتا که لا
پس نه‌یی طاووس خواجه بُوالْعَلا

خِلْعَتِ طاووس آید ز آسْمان
کِی رَسی از رنگ و دَعوی‌ها بِدان؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۱ - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود
گوهر بعدی:بخش ۲۳ - تشبیه فرعون و دعوی الوهیت او بدان شغال کی دعوی طاوسی می‌کرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.