۳۹۵ بار خوانده شده

بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان

پوستِ دُنْبه یافت شخصی مُسْتَهان
هر صَباحی چَرب کردی سَبْلَتان

در میانِ مُنْعِمانْ رفتی که من
لوتِ چَربی خورده‌ام در اَنْجُمَن

دست بر سَبْلَت نَهادی در نَوید
رَمْز یعنی سویِ سَبْلَت بِنْگَرید

کین گواهِ صِدْقِ گُفتارِ منست
وین نِشانِ چَرب و شیرین خوردن است

اِشْکَمَش گفتی جوابِ بی‌طَنین
که اَبادَ اللهُ کَیْدَ الْکاذِبین

لافِ تو ما را بر آتش بَر نَهاد
کان سِبالِ چَربِ تو بَرکَنده باد

گَر نبودی لافِ زِشتَت ای گدا
یک کَریمی رَحْم اَفْکَندی به ما

وَرْ نِمودی عَیْبِ و کَژْ کَم باختی
یک طَبیبی دارویِ او ساختی

گفت حَق که کَژْ مَجُنْبان گوش و دُم
یَنْفَعَنَّ الْصادِقینَ صِدْقُهُمْ

گفت اَنْدَر کَژْ مَخُسپ ای مُحْتَلِم
آنچه داری وانِما و فَاسْتَقِمْ

وَرْ نگویی عَیْبِ خود باری خَمُش
از نمایش وَزْ دَغَل خود را مَکُش

گَر تو نَقْدی یافتی مَگْشا دَهان
هست در رَهْ سنگ‌هایِ اِمْتِحان

سنگ‌هایِ اِمْتِحان را نیز پیش
اِمْتِحان‌ها هست در اَحْوالِ خویش

گفت یزدان از ولادت تا به حَیْن
یُفْتَنونَ کُلَّ عامٍ مَرَّتَیْن

اِمْتِحان بر اِمْتِحان است ای پدر
هین به کمتر اِمْتِحانْ خود را مَخَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۹ - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
گوهر بعدی:بخش ۲۱ - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.