۴۶۱ بار خوانده شده

بخش ۱۹ - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان

آن شَغالی رفت اَنْدَر خُمِّ رنگ
اَنْدَر آن خُم کرد یک ساعت دِرَنگ

پس بَر آمَد پوستَش رَنْگین شُده
که مَنَم طاووسِ عِلّیّین شُده

پَشمِ رَنْگین رونَقِ خوش یافته
آفتاب آن رنگ‌ها بَر تافته

دید خود را سبز و سُرخ و فور و زَرد
خویشتن را بر شَغالان عَرضه کرد

جُمله گُفتند ای شَغالَک حال چیست؟
که تو را در سَر نَشاطی مُلْتَوی‌ست؟

از نَشاطْ از ما کَرانه کرده‌یی
این تکَبُّر از کجا آورده‌یی؟

یک شَغالی پیشِ او شُد کِی فُلان
شَیْد کردی یا شُدی از خوش‌دِلان؟

شَیْد کردی تا به مِنْبَر بَر جَهی
تا زِ لاف این خَلْق را حَسْرت دَهی

بَس بِکوشیدی نَدیدی گرمی یی
پس زِ شَیْد آورده‌یی بی‌شَرمی یی

گرمی آنِ اَوْلیا و اَنْبیاست
باز بی‌شَرمی پَناهِ هر دَغاست

کِه الْتِفاتِ خَلْق سویِ خود کَشَند
که خوشیم و از دَرون بَس ناخَوشَند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.