۲۷۱ بار خوانده شده
ماجَرایِ شمع با پَروانه تو
بِشْنو و مَعنی گُزین زَافْسانه تو
گَرچه گفتی نیست سِرِّ گفت هست
هین به بالا پَر، مَپَر چون جُغْد پَست
گفت در شطرنج، کین خانهیْ رُخ است
گفت خانه از کُجاش آمد به دست؟
خانه را بِخْرید یا میراث یافت؟
فَرُّخ آن کَس که سویِ مَعنی شِتافت
گفت نَحْوی زَیْد عَمْرًا قَدْ ضَرَبْ
گفت چونَش کرد بیجُرمی اَدَب؟
عَمْرو را جُرمَش چه بُد کان زَیْدِ خام
بیگُنَه او را بِزَد هَمچون غلام؟
گفت این پیمانهٔ مَعنی بُوَد
گندمی بِسْتان که پیمانه است رَد
زَیْد و عَمْرو از بَهرِ اِعْراب است و ساز
گَر دروغ است آن تو با اِعْراب ساز
گفت نی من آن نَدانَم عَمْرو را
زَیْد چون زد بیگُناه و بیخَطا؟
گفت از ناچار و لاغی بَرگُشود
عَمْرو یک واوِ فُزون دُزدیده بود
زَیْد واقِف گشت دُزدش را بِزَد
چون که از حَد بُرد او را حَدْ سِزَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بِشْنو و مَعنی گُزین زَافْسانه تو
گَرچه گفتی نیست سِرِّ گفت هست
هین به بالا پَر، مَپَر چون جُغْد پَست
گفت در شطرنج، کین خانهیْ رُخ است
گفت خانه از کُجاش آمد به دست؟
خانه را بِخْرید یا میراث یافت؟
فَرُّخ آن کَس که سویِ مَعنی شِتافت
گفت نَحْوی زَیْد عَمْرًا قَدْ ضَرَبْ
گفت چونَش کرد بیجُرمی اَدَب؟
عَمْرو را جُرمَش چه بُد کان زَیْدِ خام
بیگُنَه او را بِزَد هَمچون غلام؟
گفت این پیمانهٔ مَعنی بُوَد
گندمی بِسْتان که پیمانه است رَد
زَیْد و عَمْرو از بَهرِ اِعْراب است و ساز
گَر دروغ است آن تو با اِعْراب ساز
گفت نی من آن نَدانَم عَمْرو را
زَیْد چون زد بیگُناه و بیخَطا؟
گفت از ناچار و لاغی بَرگُشود
عَمْرو یک واوِ فُزون دُزدیده بود
زَیْد واقِف گشت دُزدش را بِزَد
چون که از حَد بُرد او را حَدْ سِزَد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
گوهر بعدی:بخش ۱۰۹ - پذیرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.