۴۷۳ بار خوانده شده

بخش ۷۰ - باز الحاح کردن معاویه ابلیس را

گفت غیرِ راستی نَرْهانَدَت
دادْ سویِ راستی می‌خوانَدَت

راست گو، تا وارَهی از چَنگِ من
مَکْر نَنْشانَد غُبارِ جنگِ من

گفت چون دانی دروغ و راست را
ای خیال اَنْدیشِ پُر اندیشه‌ها؟

گفت پیغامبر نِشانی داده است
قَلْب و نیکو را مِحَک بنْهاده است

گفته است اَلْکِذْبُ رَیْبٌ فِی الْقُلوب
گفت اَلصِّدْقُ طُمَأْنینٌ طَروب

دل نیارامَد ز گفتارِ دروغ
آب و روغن هیچ نَفْروزَد فُروغ

در حَدیثِ راستْ آرامِ دل است
راستی‌ها دانهٔ دامِ دل است

دل مگر رَنْجور باشد بَد دَهان
که نَدانَد چاشْنیِّ این و آن

چون شود از رنج و عِلَّت دلْ سَلیم
طَعْمِ کذْب و راست را باشد عَلیم

حِرصِ آدمْ چون سویِ گندم فُزود
از دلِ آدم سَلیمی را رُبود

پس دروغ و عِشوه‌اَت را گوش کرد
غِرِّه گشت و زَهرِ قاتلْ نوش کرد

کَزْدُم از گندم ندانست آن نَفَس
می‌پَرَد تَمییز از مَستِ هَوَس

خَلْقْ مَستِ آرزواَند و هوا
زان پَذیرایَند دَستانِ تو را

هر کِه خود را از هوا خو باز کرد
چَشمِ خود را آشنایِ راز کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۹ - باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
گوهر بعدی:بخش ۷۱ - شکایت قاضی از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.