۳۳۳ بار خوانده شده

بخش ۶۸ - نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس و نصرت خواستن

این حَدیثَش هَمچو دود است ای اِلٰه
دستگیر، اَرْ نه گِلیمَم شُد سیاه

من به حُجَّت بَرنیایَم با بِلیس
کوست فِتْنه‌یْ هر شَریف و هر خَسیس

آدمی کو عَلَّمَ الْاَسما بَگ است
در تَگِ چون بَرقِ این سگ بی‌تَگ است

از بهشت اَنْداختَش بر رویِ خاک
چون سَمَک در شصتِ او شُد از سِماک

نوحهٔ اِنّا ظَلَمْنا می‌زَدی
نیست دَستان و فُسونَش را حَدی

اَنْدَرونِ هر حَدیثِ او شَر است
صد هزاران سِحْر در وِیْ مُضْمَر است

مَردیِ مَردان بِبَندَد در نَفَس
در زن و در مَرد اَفْروزَد هَوَس

ای بِلیسِ خَلْق‌سوزِ فِتْنه‌جو
بر چی‌اَم بیدار کردی؟ راست گو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۷ - عنف کردن معاویه با ابلیس
گوهر بعدی:بخش ۶۹ - باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.